به گزارش پایگاه خبری هرمزبان به نقل از خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، دانشگاه مذاهب اسلامی به منظور همبستگی و تقریب بیشتر پیروان مذاهب اسلامی، و نظر به نیاز مبرم به پژوهشهای جدیدتر بر اساس مقارنه بین مذاهب و غنیتر ساختن بررسیها و مطالعات آنها با اهدافی همچون؛ تربیت مدرس و استاد و نیز پژوهشگران ورزیده در فقه و مبانی حقوق (فقه مقارن)، اصول، علوم قرآن، علوم حدیث، کلام و عرفان برای مدارس، دانشگاهها و مراکز دینی و فرهنگی از طریق دورههای کارشناسی ارشد و دکترا، همچنین تربیت خطیب و مبلغ دینی برای داخل و خارج از کشور در سطح مذاهب مختلف اسلامی از سال 1371 فعالیت خود را آغاز کرد.
خبرگزاری فارس با تغییر مدیریت دانشگاه مذاهب اسلامی در دی ماه سال گذشته، با حجتالاسلام محمدحسین مختاری ریاست جدید دانشگاه مذاهب اسلامی گفتوگویی انجام داده است که بخش دوم آن در ادامه میآید:
آقای دکتر درباره طرح سفیران تقریب توضیح دهید؟
سفیران داستان جداگانهای دارد، سفیران تقریب در خود مجمع هم داریم، در دانشگاه هم داریم، در مجمع هم داخل کشور داریم و هم خارج از کشور که معاونت ایران است، در دانشگاه سفیران تقریب باز هم از اهل سنت هستند، هم از شیعه هستند اینها پیامرسان تفکر تقریبی باید باشند، هر کس در مناطقِ متناسب با جغرافیای فکری مناطق، دانشجویی که تربیت میشود در قالب و عنوان سفیر در مناطق خودشان میآیند این پیام تقریب را منتقل میکنند، اما ما راجع به اینها هم برنامههایی داریم که من چون دو ماه است آمدم اجازه بدهید این را جلو ببرم یک برنامههایی هم برای سفیران تقریب داریم.
برنامههای خودتان برای دانشگاه چیست؟
من در دانشگاه به دو نکته خیلی تأکید دارم، یکی پژوهشمحوری است که به نظر من دانشگاههای ما از این جهت ضعف دارند…
یعنی بارِ واحدهای آموزشی را میخواهید کم کنید؟
خیر؛ با حفظ همان واحدهای درسی البته با تأکید بر پژوهش، یعنی تشویقها و امتیازات هم برای اعضای هیأت علمی و اساتید، هم برای دانشجویان را بگذاریم روی پروژه تحقیق، به نظرم یکی از ضعفهای ما در دانشگاهها این است که جامعه فرهیخته ما از قلم فاصله گرفته یا مغفول مانده و غافل است، قلم به دست نگرفتهاند که مطلب بنویسند، آن ایدههایی که در ذهن دارند در سطح کتابت به منصه ظهور برساند، این ایراد عمده است، الان دانشجوی دوره دکتری یک فرصت مطالعاتی میرود خارج از کشور، یک سال آنجاست بعد از او می پرسند در این یکسال چه کردی؟ یک مقاله ننوشته است. اصلاً فلسفه فرصت مطالعاتی چیست؟ برای اینکه دانشجو مطالعه کند دو کتاب بنویسد، منابع در اختیارش هست، 4 مقاله بنویسد، چون اهل قلم نیست فقط میآید که تدریس کند، تدریسش هم یکسری درسها و مطالب تکراری، همان منابع تکراری، آدمها که تکراری نیستند، این طوری که نمیشود.
من میخواهم بگویم تولید علم که مقام معظم رهبری گفتند تولید ایده، این ایدهپردازی یا نظریهپردازی در قالب انس و الفت با قلم شکل میگیرد، بیان جای خود را دارد، آن یک روی سکه است، یک حیث است اما حیث دیگر قلم است، این قلم است، بعضیها از دو نعمت برخوردارند هم از نعمت بیان و هم از نعمت قلم، ولی اگر نه حداقل نعمت قلم کارسازتر است، برای اینکه یک مجموعه، میراث ماندگار برای نسلهای آینده است که نوع فکر، تفکر، اندیشه یک استاد، یک شخصیت فرهیخته را مورد ارزیابی قرار میدهد وگرنه اگر یک استاد در طول عمرش صدها واحد هم تدریس کرده باشد، درست است که تعدادی دانشجو و استاد تربیت میکند ولی چیزی برای آیندگان به ارمغان نگذاشته است، مگر اینکه دیگران درسهای او را تقریر کرده باشند که هیچ وقت جای قلم را که از روی ابتکار و خلاقیت، تواناییهای علمی خویش باشد را نمیگیرد.
من معتقدم در دانشگاه مذاهب ضمن کلاس، اکتفا و بسنده کردن به آموزش، به نظرم تقریب به آن معنای اکمل و احسنش محقق نمیشود، باید برای یک دانشجو در مقطع ارشد یا دکتری یک بستری فراهم کنیم که او آن ایدههایی که دارد، آن افکار نو ـ قطعاً دانشجوی نواندیش است ـ او بیاید در کتابت مقالات و بعد نتایج آنها مقالات علمی و پژوهشی در داخل و خارج از کشور و بعد دانشگاه مذاهب در دنیا مطرح میشود، وقتی یک مقاله دانشجو با لوگوی دانشگاه مذاهب منتشر میشود، میگویند این دانشگاه مذاهب کجاست، سرچ کنیم ببینیم کجاست؟ یعنی این یک علامت است برای اینکه برسند به آن خالق آن ایده.
به اعتقاد بنده دانشگاه مذاهب اسلامی در عرصه بینالملل قابلیت و ظرفیت درخشش را دارد، برای اینکه اصلاً فلسفه بنیان اولیه دانشگاه مذاهب توجه به مخاطبان بینالملل است، مخاطبان داخلی در جای خودش
اگر دنیا پیشرفت کرده اینگونه پیشرفت کرده است، وقتی من با قلم یک محقق فرهیخته آشنا هستم باید تحقیق کنم این محقق، تربیتیافته کجاست، مسلم است آن زمان خودبخود اطلاعرسانی میشود و به نظرم این یکی از نقایص مراکز علمی و آکادمیک ما است که از بخش پژوهش غافل شدهایم، دنیا اگر پیشرفت کرده است بیشتر در جنبه پژوهش بوده است.
مسئله دومی که بنده روی آن تأکید دارم این است که در بخش بینالملل، معتقدم دانشگاه مذاهب باید یک تعامل سازنده با مراکز آکادمیک دنیا داشته باشد، حداقل در جهان اسلام، الان مسلمانان آنقدر به کانادا، انگلیس و اروپا مهاجرت کردهاند، هر کشوری که شما بروید یک کرسیِ اسلامشناسی وجود دارد، چگونه میتوانیم حضور پیدا کنیم؟ تبادل دانشجو است، تبادل استاد، اعزام استاد برای فرصت مطالعاتی است، بورسیه دانشجو، ما نباید همیشه پذیرنده دانشجو باشیم، بلکه اعزامکننده دانشجو به خارج، چه در جهان اسلام و چه غیر از جهان اسلام هم باشیم.
به اعتقاد بنده دانشگاه مذاهب اسلامی در عرصه بینالملل قابلیت و ظرفیت درخشش را دارد، برای اینکه اصلاً فلسفه بنیان اولیه دانشگاه مذاهب توجه به مخاطبان بینالملل است، مخاطبان داخلی در جای خودش، چطور دانشگاه الأزهر امروز فعالیتهایش بازتاب جهانی دارد؟ یک اعلامیهای صادر میکنند در همان لحظه در جهان منتشر میشود و همه میشناسند، اینها چه کردهاند؟ اینها در بُعد بینالملل در همه عرصههای علمی، دانشگاهی و حوزوی حضور جدی داشتند، اینها امام جمعه تربیت کردند فرستادند، استاد دانشگاه فرستاد، معلم برای آموزش و پرورش فرستادند، مُبلغ فرستادند، دانشگاه مذاهب هم میتواند این کارها را انجام دهد، یعنی این قابلیت و این زمینه و این ظرفیت در دانشگاه مذاهب وجود دارد، هم تحت عنوان مُبلغ هم تحت عنوان اعزام استاد، هم همایشها و نشستهای علمی و مشترک، بعد مجلات علمی مشترک و به راحتی همین الان ما با دانشگاههای چند کشور مذاکره داشتیم که بتوانیم یکسری مجلات مشترک علمی با هم داشته باشیم.
مجله مشترک وقتی با آرم دانشگاه مذاهب در آن دانشگاه مورد نظر مثلا در ایتالیا یا هر کشور دیگری منتشر شود، آن وقت دانشگاه مذهب خودبخود معرفی میشود و خودش، خودش را معرفی میکند و نیازی نیست دیگران او را معرفی بکنند؛ معتقدم در دانشگاه مذاهب میشود کارهای مثبت و ارزندهای انجام داد و در واقع دانشگاه مذاهب، این ظرفیت را دارد با حضور در مجامع علمی و عرصههای آکادمیک دنیا مُعرّف خودش باشد.
در مورد آمار و ارقام دانشجویان دانشگاه مذاهب بگویید، شعبههایی که داخل ایران دارید، آیا در هر استان شعبه دارید؟ در کشورهای خارجی چطور؟
در حال حاضر عقیده دارم دانشگاه مذاهب بسیار ضعیف است، ما میخواهیم بگوییم دانشگاه مذاهب به آن اهداف عالیهاش نرسیده است اگر رسیده باشد 20- 30 درصد و بسیار ضعیف است تا این لحظه که من با شما صحبت میکنم اما من همیشه گفتم این مشکل لاینحل نیست و به راحتی قابل حل است، ما یک سند تحول آماده کردهایم، ان شاءالله به مقام معظم رهبری ارائه خواهیم داد، برنامههایمان را در 4-5 سال گذشته نوشتیم که الان کجا هستیم و باید کجا باشیم، تعداد دانشجویان اگر الان حدود هزار نفر است برای ما بسیار کم است باید این را به چند برابر برسانیم، بخش بینالملل به نظر من صفر است و کاری نشده است برای اینکه فقط از یک کشور 30- 40 دانشجو داریم، در صورتی اگر قرار است ما بینالمللی باشیم باید بینالملل واقعی باشیم، حتی در جهان عرب امروز ما باید از 10 کشور دانشجو داشته باشیم اما نداریم و این ضعف ما است.
معتقدم در دانشگاه مذاهب میشود کارهای مثبت و ارزندهای انجام داد و در واقع دانشگاه مذاهب، این ظرفیت را دارد با حضور در مجامع علمی و عرصههای آکادمیک دنیا مُعرّف خودش باشد
سند تحولی که فرمودید، چگونه است؟
ما از ابتدا از بخشهای مختلف، چون دانشگاهها بخشهای مختلف دارد، آموزش، پژوهش، بحث بینالملل، داخل، آمدیم در هر بخشی برنامههایی که داریم در سال آینده، 2، 3 سال آینده، سیاستهای کلی در آن آوردیم با جزئیاتش، هم راهبردها، هم راهکارها و بعد یک نتیجهگیری کلی کردیم.
چه زمانی قرار است این سند را به مقام معظم رهبری ارائه دهید؟
ان شاءالله به زودی.
کسانی که سند را نوشتند همه از اعضای دانشگاه هستند؟
اکثراً شخصیتهای آکادمیک هستند.
آیا برای پذیرش دانشجو از سایر کشورها، اطلاعرسانی کردهاید؟
شروع کردیم، در حال حاضر در بخش بینالملل دانشگاه مذاهب، مسئولیت امور را به کسی سپردهایم که خودش یک روحانی تحصیلکرده دانشگاهیِ حوزوی است و سالها خارج از کشور بوده و ارتباطات خوبی با دانشگاهها دارد، باقی معاونتها هم به همین ترتیب، و خودم چون فردی بینالمللی هستم پیگیر این مسئله هستم، بیشترین اوقاتم را در صحنه بینالملل میگذارم، اگر قرار است ما رقیب الأزهر باشیم باید تلاش کنیم و روی این حساب برنامههایی داریم هم جذب دانشجو در کشورهای بیشتر، از کشورهای عربی و غیرعربی و همچنین بورسیه، برای آن بودجه در نظر گرفتیم و دانشجویانی را به آن کشورها اعزام کردهایم.
به تازگی نیز یک هیأتی از مجامع علمی و دینی هندوستان و جلسه بسیار خوبی همکاران ما داشتند و آنها دعوت کردند به بازدید از بعضی از دانشگاههای هندوستان، اینها گامهایی است که به تازگی برداشتیهایم در آفریقا همینطور، بنده به کشور اوگاندا در شرق آفریقا که یک کشور مطرح است، 24- 25 کشور شرق آسیا توانستیم یک ارتباطی برقرار کنیم و ان شاءالله بتوانیم آنجا حضور پیدا کنیم و در زیمبابوه هم به همینترتیب، در آکسفورد انگلستان، ایتالیا، آمریکای جنوبی، برزیل و حتی پاراگوئه صحبتهایی داشتهایم، اینها همه در حد صحبت است و مطالعاتش انجام شده است و بعضاً باید یکسری تفاهمنامههایی امضاء شود و روی این جهت بعضی از شعبی که شما اشاره کردید ما در عراق الان از نخستوزیر عراق دستور داریم، دعوت از وزیر فرهنگ و علوم عراق که دبیرکل مجمع تقریب، آیتالله اراکی سفری به آنجا داشته و یک مذاکراتی انجام دادهاند و اخیراً رسماً از ما دعوت کردند در آنجا دانشگاه مذاهب تأسیس کنیم که خیلی مهم است، چون آنها به این نتیجه رسیدند که دانشگاه مذاهب است که میتواند این گروهها و مذاهب مختلف را گِرد هم جمع کند. در لبنان، در یکی از دو کشور اروپایی در نظر داریم، در تونس هم یک ارتباطاتی برقرار کردیم، دنبال این هستیم که ما آنجا نه تنها یک شعبی را بلکه یک کار مشترکی را با این دانشگاهها شروع کنیم.
دانشگاه مذاهب بسیار میتواند در تطهیر افکار جامعه و آگاهیبخشی به جامعه، در روشنگریِ نسل جوان مؤثر باشد
از چگونگی تأسیس دانشگاه مذاهب در سایر کشورها بگویید؟
قرار است از فراکسیون تقریب مجلس دعوت کنیم قطعاً مجلس و شورای امنیت ملی میتوانند کمک بسیاری به ما داشته باشند در ایجاد امنیت و آرامش در کشور. دانشگاه مذاهب بسیار میتواند در تطهیر افکار جامعه و آگاهیبخشی به جامعه، در روشنگریِ نسل جوان مؤثر باشد، شعبی که در حال حاضر داریم در بندرعباس 200- 300 دانشجو داریم، در سنندج هر چه قویتر باشیم با کردستان عراق تعامل خیلی خوبی میتوانیم داشته باشیم، بندرعباس با کشورهای خیلجفارس، زاهدان با کشورهایی مانند پاکستان مرتبط میشویم.
همچنین قرار است یکی دو هفته آینده سفری به گلستان داشته باشیم و شعبه گلستان را نیز راهاندازی کنیم که این مسئله میتواند برای کشورهای آسیایی مؤثر باشد و بعضی از جاهای دیگر هم خود نمایندگان ولیفقیه و استاندار و مجموعه نمایندگان مجلس از ما دعوت کردند که ما آنجا هم یک دانشکدهای داشته باشیم، بعضی از استانهای مرزی ما، به نظر من اگر ما این شعب را با همکاریای که مجلس با ما خواهد داشت به لحاظ علمی و آکادمیک، دانشگاه مذاهب میتواند مشارکت جدی داشته باشد.
تعامل شما با دانشگاه ادیان چگونه است؟ آیا کارتان در یک راستا است؟
آنها بیشتر ادیان و مذاهب است ما فقط مذاهب هستیم، بله با این دانشگاه تعامل داریم، نه تنها با دانشگاه ادیان، بلکه با جامعةالمصطفی و همه نهادهای آکادمیک و فرهنگی که در این راستا کار میکنند ما با آنها مشارکت و همکاری داریم، پروژههای مشترک داریم، ان شاءالله برنامه داریم که علاوه بر تقویت این مشارکت، آن را افزایش دهیم.
با توجه به اینکه شما یک طلبه هستید آیا در میان حوزههای علمیه این امکان وجود دارد که یک مجموعه حوزوی تقریبی داشته باشیم؟
حوزه به شکل رسمی نه، اما همین پژوهشگاهی که من میروم برای مطالعات تقریبی در دل حوزه است اصلاً مجوز آن برای حوزه است، این همه کارهایی که من گفتم صدها جلد کتاب تقریبی و ارزشمند جزء حوزه است، دانشگاه مذاهب بنا داشت یک شعبهای در قم تاسیس کند به صورت جدی دنبال آن هستیم چون طلابی که سطح 3 و 4 و ارشد و دکتری را گذراندهاند و نگاه تقریبی داشته و علاقه دارند که در دانشگاه مذاهب ادامه تحصیل دهند ان شاءالله دانشگاه مذاهب آنجا حضور خواهد داشت و در حوزه اساتید و بزرگانی داریم، آیتالله مکارم شیرازی، آیتالله اراکی و سایر بزرگان حوزه، درسهایی که در حوزه دارند معمولاً از منظر مذاهب اسلامی است، حتی فقه، وقتی راجع به مبحث حج تدریس میکنند، نظرات شافعیها و حنفیها را هم بیان میکنند. روش کار بسیاری از بزرگان به همین منوال بوده است، یعنی روش تدریس و مطالعاتشان به صورت مقارن و تقریبی است که خیلی هم برای طلبهها جذاب است و همیشه آن مجتهدی که در درسش نظرات سایر مذاهب را میگوید هم درسش شلوغتر است به خاطر جذبهای که دارد و هم آن مجتهد مطرح است چون احاطه دارد، دانشجو و طلبه هم دوست دارد که این احاطه علمی را داشته باشد.
فکر نمیکنید امکانش باشد حداقل در بعضی از دروس حوزوی ما یا اهل سنت، طلبه شیعه یا سنی برود پای درس استاد بنشیند؟
امکانش وجود دارد، الان در بعضی از نقاط مرزی ما در بعضی از جلسههای اهل سنت، شیعیان هم میروند، امکانش وجود دارد نمیخواهم بگویم لزوماً باید بروند ولی امکانش است و برعکس هم میشود. اکنون در جامعالمصطفی بعضی از اهل تسننهایی را داریم که پای درس شیعهها مینشینند.
اگر بخواهیم آیندهای ترسیم کنیم از دانشگاه مذاهب که در آینده، آن اثرگذاری را داشته باشد غیر از مباحثی که شما گفتید و اینکه در جاهای مختلف شعبه تأسیس کنید و رایزنی داشته باشید، چه چیزی باعث میشود در آینده به این چشماندازی که شما ترسیم کردهاید برسید و هم به معنای واقعی بین شیعه و سنی وحدت برقرار شده باشد؟
ما باید متدولوژی خودمان را تغییر دهیم، یعنی روششناسی، همین غربیها در روش تعلیم و تعلم خیلی جلو هستند، تعریف از غربیها نیست این مسئله جدی است، در میان داعشیان، بعضی در عرض 3 الی 6 ماه تغییر دین دادند، دینی که شمشیر به دست میگیرد و میرود، چه کردند؟ یعنی یک کالج اسلامی شکل دادند و با یک کالج اسلامی جوانی که مسیحی است را جذب کردند آوردند، چنان آمدند روی آن کار کردند، این بحث متد است، ما منابع خیلی غنی داریم از اهلبیت منتها متد و روش غلط است و روشها درست نیست.
به نظر من ما اگر در دانشگاه مذاهب بتوانیم یک روششناسی صحیح و درستی را در نقل و انتقال پیامها بخصوص پیام تقریب داشته باشیم، نهادینه شدن اندیشه تقریبی در جامعهمان سرعت و شتاب بیشتری میگیرد
ما در نظر داریم یک دوره 6 ماهه یا 3 ماهه روششناسی برای اساتید و بعضی از دانشجویان تحصیلات تکمیلی بگذاریم همان سفیران تقریب که اشاره کردید، اگر به صورت سنتی بخواهد پیش برود هیچ وقت جواب نمیدهد، مثلاً مانند یک منبری میماند که شما بفرستید به یک روستا و شهری و بگویید برود بالای منبر نه یک روشی دارد، مهم برای ما آن روش است و جای آن تمهیدات در دانشگاه مذاهب است، به نظرم من دانشگاه مذاهب میتواند این زمینه را فراهم کند، حداقل طلاب ما نه شیعه، حتی اهل سنت یعنی آن روششناسی را در یک پروسه چند ماه یاد بگیرند که چگونه بتوانند وارد متن جامعه شوند حالا از هر مذهبی که باشد، آن اندیشههای تقریبی خودش را منتقل و القا کند، ما همین را هم بلد نیستیم، مشکل ما اینجاست، یعنی ممکن است من یک فرد تقریبیباشم ولی نمیدانم چگونه برخورد کنم! امروز به لحاظ روانشناسی همان سلام و علیک تا وقتی که با هم قهوه میخورند یا چایی، با هم نشست و گفتوگو دارند از ورود و خروج مباحث تا زمانی که بدرقه میشود، این خودش یک علم است.
به نظر من ما اگر در دانشگاه مذاهب بتوانیم یک روششناسی صحیح و درستی را داشته باشیم در نقل و انتقال پیامها بخصوص پیام تقریب، سرعت و شتاب بیشتری میگیرد در نهادینه شدن اندیشه تقریبی در جامعهمان، بله ممکن است بگویید این گروه سفیران تقریب، آن گروه فلان، این نمیشود به لحاظ سنتی ممکن است یک کاری صورت گرفته باشد ولی اگر میخواهیم بگوییم دانشگاه مذاهب تا 4 سال دیگر در نهادینه کردن تفکر تقریب در جامعه چقدر میتواند موفق باشد؟ یک وقتی است من در دانشگاه به لحاظ اینکه در تعالی با آموزههایش میخواهم یک طرحی و یک پِلنی داشته باشیم، بنده میخواهم ضمن اینکه دارم معلومات را به صورت مطالعات مقارن منتقل میکنم روشها را هم به آن تعمیم بدهیم، این روشها میتواند خیلی مؤثر باشد.
شما واحد روانشناسی هم در دانشگاه دارید؟
بله، واحدهای کمی داریم کم ولی باید این را فعال کنیم.
یعنی شما اعتقاد دارید که باشد؟ از چه منبعی استفاده میکنید؟
باید باشد، روانشناسی تربیتی، هر چه مثبت است را از علوم انسانی غرب استفاده میکنیم، یکی از بزرگان مراجع، وقتی من تحصیل میکردم برمیگشتم نزد او، ایشان همیشه یک حرفی به من میگفت، میگفت روششناسی را از آنها یاد بگیرید، محتوا در اختیار ما است، الی ماشاءالله. منتها روششناسی را از آنها یاد بگیریم که در فلسفه علوم انسانی، در حال حاضر ما مطرح هستیم ولی آنها به آن عمل کردند، اصلاً سیستم آموزشی آنها با ما متفاوت است، توجه کنیم که در دپارتمانشان چگونه دانشجو تربیت میکنند، چطور میشود یک دانشجو از اینجا میرود آنجا تفکر غربی پیدا میکند؟ باید با حفظ هویت خودمان باشد.
گفتگو از سمیه نبی و علیرضا ملوندی