حجتالاسلام علی معتمدی، مدیر حوزه علوم اسلامی هنر و رسانه در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) به بیان خاطرات مشترک خود با شهیدمجاهد حجتالاسلام تقوی پرداخت. وی در خصوص نحوه آغاز آشنایی خود با شهید تقوی گفت: ما از سال 82 رفاقتمان را با شهید تقوی در دفتر نهاد رهبری در دانشگاه هنر آغاز کردیم. بنده رابط نهاد در دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر بودم. آن زمان مسئول نهاد رهبری در دانشگاه هنر، حاج آقای پناهیان بود و شهید تقوی، معاون نهاد بودند.
وی ادامه داد: در اولین ملاقات ایشان با بنده خیلی گرم برخورد کردند. لذا آن گاردی که در ذهن ما بود فروریخت و توانستیم بحث را خیلی راحت آغاز کنیم. مخصوصا این که ایشان اشراف خوبی بر اصول کافی داشتند. الآن دقیقا خاطرم نیست در همان جلسه چه بحثی مطرح شد که بنده به یک حدیث اشاره کردم. در ادامه شهید تقوی یک بابی از اصول کافی را بازکردند. این موضوع نشان میداد که ایشان چقدر روی اصول کافی وقت گذاشتند. لذا همان جا برای ما مسجّل شد که شهید تقوی مرجع خوب و قابل اعتمادی هستند برای اینکه حداقل در خصوص تراث فرهنگی ناب تفکر شیعه از ایشان استفاده بکنیم.
وی با تاکید بر اهمیت این ویژگی شهید تقوی اظهار کرد: ما شاید منابع مطالعاتی زیادی داشته باشیم، اما این که به متون اصلی خودمان رجوع کنیم و آبشخور ذهنی ما از این سرچشمهها باشد خیلی مهم است. در نهایت مجموع روحیات شهید تقوی به علاوه آن سرزندگی ظاهری که ایشان داشتند موجب شد از همان روز رفاقت خودمان را آغاز کنیم.
حجتالاسلام معتمدی درباره سایر ویژگیهای اخلاقی شهید تقوی خاطرنشان کرد: یکی از ویژگیهای بارز ایشان که به دلیل بهرهمندی از روح بسیار بزرگی که داشتند، در ایشان مشاهده میشد، روحیه صبوری بود. در مواجهه چهره به چهره با افراد مختلف، در سطوح مختلف و از گروههای سنی متعدد مثل دانشجویان و اساتید بسیار خوب ارتباط برقرار میکردند. همچنین به دلیل مطالعاتی که در خصوص اصول کافی داشتند، بار علمی و اطلاعاتی خوبی داشتند. لذا هم میتوانستند تحلیل خوبی داشته باشند و هم قادر به ارتباطگیری با طیفهای مختلف بودند.
وی با تأکید بر این توانمندی شهید تقوی در ارتباط گیری با طیفهای مختلف دانشجویان افزود: این خیلی مهم است. خصوصا در برخورد یک روحانی با افراد گوناگون در سطوح و سنین مختلف اهمیت ویژه دارد. شما در جامعه با انسانهای مختلفی مواجه میشوید، ولی باید بتوانید به تناسب هرکدام، ارتباط مناسبی برقرار بکنید. ایشان این توانمندی را داشتند که با طیفهای مختلف جامعه ارتباط برقرار کنند. مضافا این که یک سابقه جبهه و جهاد در پشت سر ایشان بود که به صبوری ایشان کمک میکرد. پس صبر که بنا بر روایات، مفتاح و کلید پیروزی و فرج است، در حقیقت در شخصیت شهید تقوی آشکار بود.
حجتالاسلام معتمدی در رابطه با دغدغههای فرهنگی شهید تقوی بیان کرد: من به خاطر دارم آخرین مطالعات ایشان در رابطه با منظومهای از اندیشههای مقام معظم رهبری در راستای تمدنسازی بود. انصافا کار، کار خیلی ایدهآلی بود. نمایشگاهی هم در خیابان حجاب در کانون پرورشی برگزار شد. این کار نشان میداد که شهید تقوی به این موضوع معتقد بود که اگر بخواهیم بنای تمدن اسلامی شکل بگیرد، میتوان بر مبنای اندیشههای مقام معظم رهبری این کاخ بلند تمدنی را ساخت. تمام تقسیمبندیهای این بنا را بر اساس اندیشههای مقام معظم رهبری میتوان به دست آورد. این موضوع حکایت از ُبعد مطالعاتی و عمق و ژرفاندیشی ایشان دارد.
وی با اشاره به روحیه جهادی شهید تقوی اضافه کرد: کار ایشان عمدتا کار میدانی و در صحنه بود. من یادم هست یک بار در خصوص تدریس گروه معارف دانشگاه هنر برخی اساتید گفتند شما سرفصلها را رعایت نمیکنید. ایشان گفتند: «آنچه را که مورد نیاز مخاطب است بگویید. حالا از این سرفصلهای کلیشهای بیایید بیرون، شرعا اشکالی ندارد. مهم این است که دانشجویان الآن چه دردی دارند، دردها را درمان کنیم.»
وی ادامه داد: این که در وسط میدان به صورت میدانی و در داخل گود مشکلات را حل کنیم، خیلی ارزش دارد تا این که در لابلای کتابها به جستجو بپردازیم. مثلا یک طیفی از دانشجویان دانشگاه هنر که با هیج روحانیای ارتباط ندارند با ایشان خیلی راحت بودند. این نشان میدهد که شهید تقوی توانسته بود مرزهایی که به صورت ذهنی در دانشجویان شکل گرفته بود را بشکند. حتی برخی دانشجویان، بعضی اوقات اندیشهها و حیاط خلوتهای فکری خودشان را با شهید تقوی مطرح میکردند و راه حل پیدا میگرفتند. شهید تقوی از این حیث توانمندیهای خوبی داشت.
معتمدی افزود: ایشان تمام مسائل دینداری را در متن جامعه دنبال میکرد. میشود انسان به تنهایی دیندار باشد، به کنج مسجد برود و مدام نماز بخواند. اما شهید تقوی معتقد بود اگر یک نفر میخواهد دیندار واقعی باشد این وظیفه اجتماعیاش کجای قصه است؟ این وظایف اجتماعی بخش اعظم شاکله شخصیتی انسان را شکل میدهد. یعنی انجام دادن یا عدم انجام این وظیفه به تناسب، تکمیل کننده یا باعث نقصان شخصیت یک فرد است و هم به نوعی نماد و حکایتگر شخصیت آدمی است. اگر من در داخل خانه خودم به تنهایی دیندار باشم اما در جامعه ورود پیدا نکنم، معلوم نیست که من یک دیندار واقعی باشم. چراکه دیندار واقعی باید در معرض خطرات باشد تا بتواند دینداری خودش را محک بزند.
مدیر حوزه علوم اسلامی هنر و رسانه در خصوص تلاشهای شهید تقوی برای ارائه راهکار در این زمینه توضیح داد: شهید تقوی با این دیدگاه میتوانستند یک مبنایی را طراحی کند. گاهی که با هم صحبت میکردیم ایشان دنبال یک مبنا و راهکار بودند برای این که ما بتوانیم در ارتباط با دانشجویان که هر کدام مانیفست منحصر به فرد خود را دارند، ارتباط موفق برقرار کنیم. با این که به دلیل تفاوتهای فکری و شخصیتی افراد، نمیتوان یک الگوی کلی درست کرد، اما مانیفست کار و مشترکات در بین آحاد جامعه یک چیزی است که میتوان آن را استخراج کرد. شهید تقوی دنبال این موضوع بود. این که چگونه میتوان روحیات و اخلاقیات آحاد جامعه را احصاء کرد و در عین حال برای هرکس یک مطالعات انفرادی هم داشت.
وی اضافه کرد: اگر ایشان در شرایط فرهنگی جامعه ورود پیدا میکردند، این باز میگردد به همان دغدغههایی که در درونشان بوده است. همین دغدغههاست که هویت انسان را تشکیل میدهد. شهید چمران میفرمودند درجه آدمیت انسانها به میزان دردها و رنجهایی است که میکشند. اگر انسان اهل درد نباشند معلوم نیست که چه مقدار با تقوا است. شاید تاکنون در معرض خطر و گناه واقع نشده و تصور میکند خیلی آدم خوبی است. اما باید بیاید در وسط جامعه، تا ببیند چه میشود.
وی در ادامه گفت: خیلیها به تنهایی آدم خوبی هستند اما وقتی در معرض خطا قرار میگیرند، میبینیم چقدر دامنشان آلوده به گناه میشود. شهید تقوی به این خیلی معتقد بودند. در گروه معارف عمده نظر ایشان این بود که بیاییم در متن کار و مستقیما با دانشجویان مواجه شویم. نقش پدری را کنار بگذاریم و به تعبیری «داداش بزرگه بچهها» باشیم. نقش استادی را کنار بگذاریم تا دانشجویان با ما راحت باشند و بتوانند با ما تعامل برقرار کنند. این روحیه بگو بخندی هم که در شهید تقوی وجود داشت عمدتا به همین انگیزهای که در درونش بود برمیگشت.
وی در خصوص آخرین دیدار خود با شهید تقوی توضیح داد: آخرین باری که در جلسه درس خارج مقام معظم رهبری ایشان را ملاقات کردم، از ایشان برای مراسم حکمت مطهر که به مناسبت سالروز شهادت استاد مطهری در دانشگاه صدا و سیما برگزار میشد دعوت کردم. قرار شد ایشان آخرین مطالعات و محصولات کاری خود را در این مجموعه گزارش دهند. ایشان صبح همان روز برگزاری مراسم به دفتر بنده آمدند و تا ظهر در خدمت ایشان بودیم.
وی افزود: ما 2 سال در دانشگاه هنر با هم همکار بودیم. بعد از آن 2 سال در موارد مختلف، با هم ارتباط کاری داشتیم. مثلا آن زمانی که ایشان مسئول ایکنا بودند، در جهاد دانشگاهی بنا بر این شد که کتاب عرفان اسلامی آیتالله مصباح یزدی مورد مطالعه قرار بگیرد. آن زمان دوره اوج عرفانها کاذب بود. شهید تقوی از من خواست این کتاب، که برای دانشجویان به نسبت کتاب سنگینی است را خلاصه کنم. بنده این کار را انجام دادم. ایشان هم یک تقدیرنامهای به بنده دادند. خدا را شکر که در صحیفه ما یک تقدیرنامه از این شهید وجود دارد. بعد از آن، یک کتاب دیگری هم از آیتالله جوادی آملی بود که خلاصه کردم. ارتباط کاری ما به این صورت بود.
وی اضافه کرد: با این که رابطه کاری ما به طور منقطع و موردی بود اما دیدارهایمان در درس خارج مقام معظم رهبری استمرار داشت. بنده همیشه ایشان را در جلسه درس خارج رهبری زیارت میکردم و گاهی اوقات، مطالبی که حضرت آقا سر درس بیان میفرمودند را مورد مطالعه و کاوش قرار میدادیم. خصوصا احادیث اول درس را که تخصص آن شهید بود. لذا به طور مستمر ارتباط چهره به چهره داشتیم.
وی در پایان درباره علت استمرار رفاقت خود با شهید تقوی خاطرنشان کرد: علت استمرار رفاقت بنده با شهید تقوی این بود که ایشان حقیقتا با آدم رفیق بود و گارد نمیگرفت. در عین حال که حریم خود را نیز حفظ میکرد. مثلا بنده یک بار درباره زندگی شخصی ایشان سوال کردم ایشان توضیحاتی در همین حد که بنده اطلاعاتی داشته باشم بیان کرد و بحث را تغییر داد. شهید تقوی انسانی بشّاش بود، به طوری که آدم با او احساس راحتی میکرد. ایشان هم بشاش بود و هم مورد اعتماد. یعنی خیال آدم در کنار شهید تقوی راحت بود و ایشان را خیرخواه خود میدید. امیرالمومنین(ع) فرمودند بالاترین ثوابها ثواب انصاف است. آدم وقتی میبیند فردی با انصاف سخن میگوید و منصافه تحلیل میکند خیالش راحت میشود که میتوان با او راه را ادامه داد.