به گزارش پایگاه خبری تحلیلی هرمزبان به نقل از ایسنا، برگزاری دادگاههای “مفسدین اقتصادی” خبر پر تکرار این روزهاست. از سلاطین سکه، ارز و گوشت و تخممرغ گرفته تا معاون و بازپرس قوه قضائیه و رئیس فلان سازمان و مدیرعامل بهمان شرکت، در صف دادگاه ردیف شدهاند و نوبتی حکم برایشان صادر میشود و گاهی هم طناب دار گردنشان میافتد.
معمولا برای مصاحبه کارشناسی پیرامون مسئله فساد مالی سراغ اقتصاددانان میروند، ولی در واقع این معضل بهیچوجه اقتصادی نیست.
فساد سیستم مالی یک موضوع حقوقی هم نیست، بلکه با چیدمان ساختارهای قدرت مرتبط است، موضوعی در حوزه علوم سیاسی، پس در اینباره مصاحبهای با یک دکترای علوم سیاسی ترتیب داده ایم. شرح مصاحبه ایسنا با دکتر مجید یگانه را در این مجال میخوانید.
آیا درست است که بگوییم در ایران فساد سیستمی وجود دارد؟
اگر از مسئولین بپرسی هدف از این بگیر و ببند چیست، فوری پاسخ میدهند کاهش فساد در جامعه. یک سوال اینجا پیش میآید که آیا با این کارها میتوان در برابر فساد مالی در سطح کلان ایستاد؟ نظر بعضی این است که خیر، این دادگاهها و مجازات چند اختلاسگر و مال مردم خور به تنهایی تاثیری در کاهش میزان فساد اقتصادی ندارد. در مقابل، گروهی نیز معتقدند که برگزاری این دادگاهها و مجازات اخلالگران نظام اقتصادی میتواند مهمترین عامل در کاهش فساد باشد.
گروه اول عقیده دارند که مجازات افراد معروف به “مفسد اقتصادی” نیز به منشاء تولید فساد در نظام اقتصادی ایران حمله نمیکند. کسانی که در این دادگاهها میبینیم فقط و فقط محصولات یک سیستم فاسد هستند و تا زمانی که یک سیستم مفسدپرور است، کشتن مفسدین دردی را دوا نمیکند. ولی گروه دوم، فساد سیستمی در ایران را قبول ندارند و این اختلاسگران و مفسدین اقتصادی را گروهی اندک در سیستمی میدانند که اکثر افراد آن پاکدست هستند.
اما منظور از سیستم مفسدپرور و فساد سیستماتیک چیست؟ اول باید بگویم که این دو مقوله با هم تفاوت دارند. منظور از فساد سیستماتیک وجود یک شبکه مافیایی (مدل سریال هیولا) در نظام اقتصادی کشور است که با هزار و یک روش پول ملت را بالا میکشند و کسی هم نمیتواند جلوی آنها را بگیرد، این فساد سیستماتیک است، اما سیستم مفسدپرور به سیستمی گفته میشود که بتوان به راحتی درون آن رشوه گرفت، پولشویی کرد، اختلاس کرد و … .
درباره اینکه چه میزان شبکههای فساد در اقتصاد ایران وجود دارد، نظرها بسیار متفاوت و متنوع است، ولی درباره کاستیهای نظام اقتصادی و اداری ایران که اجازه فساد را میدهد چند نکته بعنوان نقاط ضعف وجود دارد که اغلب افراد در وجود این نقاط ضعف اتفاق نظر دارند و اختلاف نظرشان بر سر میزان حاد بودن این نقاط ضعف است.
به نظر شما ریشه فساد مالی کجاست؟
اولین چیزی که هنگام بررسی فسادهای مالی جلب توجه میکند، سادگی کار مفسدین اقتصادی است. آنها کلاهبرداران حرفهای یا سارقان ماهر نیستند. سناریوی تکراری اختلاسها اینگونه است که رفتهاند از یک بانک مقدار زیادی وام گرفتهاند، از کشور خارج شدهاند و پول را پس ندادهاند. تنها هنرشان این بوده که بدون وثیقه و ضامن از بانک وام گرفتهاند، همین، بدون وثیقه؛ این رمز اختلاس است.
سوال اینجاست که برای اینکه بدون وثیقه وام بگیریم به چه چیزی نیاز داریم؟ جواب، رابطه و اعتبار است.
مسلما رابطه و اعتبار یک شبه به دست نمیآیند. البته افراد موسوم به “ژن خوب” از اولین روز تولد بهرهمند از روابط پدر هستند، منتها این اعتبار پدری چگونه به دست آمده است؟ فرزند از امتیاز آقازادگی استفاده میکند ولی پدر چگونه آقا شده است؟ یا در موارد معدودی مادر چگونه به مقامی رسیده است؟
پیش از پاسخ به سوال فوق باید به یک نکته که “مقام اداری اختلاسگران و افراد متهم به فساد مالی” است اشاره کنم. مدیران بانکها، مدیران ورزشی، مسئولین شرکت های خودروساز، مدیران عامل شرکتهای پتروشیمی و کارخانجات، سرپرستان ادارات دولتی و نمایندگان مجلس. وقتی صحبت از فساد مالی میشود، اسم این گروهها بیش از دیگران شنیده میشود. همه این افراد جزو مسئولان رده میانی محسوب میشوند یعنی تعداد کثیری زیردست دارند ولی در عین حال مسئولین زیادی نیز بالای سر خود میبینند.
اگر زندگی این افراد را بررسی کنیم، به یک نتیجه یکسان میرسیم. همگی از سالها پیش وارد سیستم شده، ارتقا یافته و عهدهدار مسئولیتی شدهاند. مسئولیتشان به مرور مهمتر شده و دست آخر پستی میگیرند که به ایشان و فرزندانشان توانایی دریافت وامهای کلان بدون وثیقه را میدهد. از این به بعد مدام در ساختار حکومتی جابجا شده و از پستی به پستی دیگر میروند ولی قدرتشان ثابت میماند. قدرتی که باعث میشود فامیل آنها در هر موقعیتی این ارتباط فامیلی را گوشزد کرده و از قدرت یاد شده استفاده کنند؛ فساد اینگونه شروع میشود و مثل ویروس گسترش مییابد.
چگونه باید با این افراد مقابله کرد؟
افرادی که وضعیت فساد مالی در ایران را بحرانی میدانند معتقدند این افراد هر وقت اراده کنند میتوانند بروند هزار میلیارد وام بدون وثیقه بگیرند و حتی میگویند اقتصاد مملکت روی میدان مین بنا شده و ما داریم از چند انفجار تعجب میکنیم! تازه دلمان خوش است که چندتایی دادگاه هم برگزار میشود. در مقابل، گروهی که خیلی نسبت به شرایط کنونی بدبین نیستند می گویند در برابر جمعیت چند صد نفری افراد دارای قدرت اختلاس، چند ۱۰ اختلاس، تعداد زیادی نیست ولی حتی این گروه هم قبول دارند که سیستم نظارتی کشور کارآمدی لازم را ندارد.
در یک سیستم افراد رده میانی مسئول به گردش درآوردن پول در کشور و مدیریت مستقیم نیازها و خواستههای مردم هستند و به عبارتی پول دست این طبقه است، پس طبیعی است که اختلاس و فساد مالی در سطوح میانی سیستم بیشتر باشد. هرجای جهان که هم پول باشد و هم قدرت، اگر نظارتی نباشد شاهد فساد گسترده خواهیم بود، این یک قانون تغییرناپذیر است.
نظارت مسئله بسیار مهمی است و در واقع کلید مدیریت فساد مالی در این یک کلمه نهفته است، “نظارت”. نمیتوان در دیزی را به امید حیای گربه باز گذاشت، چراکه وجدان انسان بعضی اوقات کم میآورد.
نظارت باید دائمی و مستمر باشد. حتی اگر یک فرد کاملا پاکدست را هم به مسئولتی بگماریم نباید فراموش کنیم که انسانها تغییر میکنند، در واقع نگاه به مسئولین باید در اوج بدبینی باشد، این چیزی است که کشورهای جهان اول فهمیدهاند و انجام میدهند.
پس به نظر شما مشکل فساد مالی در ایران قابل حل است؟
مسلما قابل حل است. هیچ ملتی ذاتا مشکلی ندارد و اینکه مثلا بگوییم اروپاییها فرهیختگی در خونشان است و برای همین فساد اقتصادی کمتری دارند، از بیخ و بن غلط است. ساختار اجتماعی کشورهای جهان اول قابلیت کمتری برای فساد دارد وگرنه در هرجای دنیا وقتی امکان دزدی فراهم باشد، طبیعتا یک نفر پیدا میشود که دزدی کند.
موضوع سوءاستفاده از دلارهای دولتی را در نظر بگیرید. افرادی رفتند دلار ۴۲۰۰ تومانی خریدند تا غذا و دارو وارد کنند ولی به جای اینکار، یا اجناس دیگری وارد کردند یا دلار دولتی را با نرخ آزاد در بازار فروختند و حسابی به کشور آسیب زدند. قطعا این افراد مستحق مجازات هستند، ولی نکته اینجاست که چرا به این راحتی موفق به انجام این کارها شدند؟ مگر دولت وقتی دلار به کسی میدهد پیگیری نمیکند پول را کجا برده و چه کرده است؟ نمیشود پول دست یک نفر داد و به مرام و معرفت او امید داشت. این است که میگویم نظارت دائم و سفت و سخت مانع اصلی گسترش فساد مالی است.
نقش رسانهها در این مسئله چیست؟
رسانهها نیز البته مسئله مهمی هستند. افشاگری از طریق روزنامهها در سراسر جهان یکی از روشهای اصلی کشف فساد است و خبرنگاران کارآگاهان خیلی ماهری هستند. انتقادات زیادی نسبت به محدودیت روزنامهها و خبرگزاریها در ایران دارم، ولی بیانصافی هم نمیکنم. در مواردی روزنامهها و خبرنگاران از طیفهای فکری مختلف فسادهای مختلفی را افشا کرده اند. البته مشکلاتی پس از افشاگری برای برخی خبرنگاران پدید آمد که مایه خجالت است.
در پایان باید به این نکته نیز اشاره کنم که رسانهها به تنهایی نمیتوانند فساد را ریشه کن کنند، شاید خیلی دور از واقعیت نباشد اگر بگوییم به صفر رساندن فساد در هر کشوری غیرممکن است. حتی در سوئیس هم ممکن است شاهد سپ پلاترها و فساد مالی فیفا باشیم. مسئله مهم مقدار فساد مالی، کشف و پیشگیری از آن است که خب مسلما وضعیت کشور ما باید بسیار بهتر از این شود.
انتهای پیام