روزنامه شرق در سرمقاله ای به قلم بایزید مردوخی اقتصاددان، آورده است:درباره نوع رفتار با پیروان مذاهب و ادیان دیگر در جمهوری اسلامی ایران، قانون اساسی تکلیف را کاملا روشن کرده است. براساس اصل دوازدهم قانون اساسی، دین رسمی ایران اسلام و مذهب جعفری اثنیعشری است و این اصل الیالابد تغییرناپذیر است و مذاهب دیگر اسلامی اعم از حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی دارای احترام کامل هستند و پیروان این مذاهب در انجام مراسم مذهبی، طبق فقه خودشان آزادند و در تعلیم و تربیت دینی و احوال شخصیه (ازدواج، طلاق، ارث و وصیت) و دعاوی مربوط به آن در دادگاهها رسمیت دارند و در هر منطقهای که پیروان هریک از این مذاهب اکثریت داشته باشند، مقررات محلی در حدود اختیارات شوراها بر طبق آن مذهب خواهد بود، با حفظ حقوق پیروان سایر مذاهب.
نگاه بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی نیز با تأکید بر برابری و استفاده از ظرفیتهای سایر مذاهب بوده و مقام معظم رهبری هم بارها در سفر به شهرهای سنینشین، همگان را به همراهی در فعالیتهای اجرائی و همدلی و برادری دعوت کردهاند. رئیسجمهور نیز در ابتدای دولت یازدهم، دستیار ویژهای در امور اقوام و مذاهب منصوب کرد تا در سازماندهی دولت، یک مقام مسئول در این حوزه، به فعالیت بپردازد. همچنین در رقابتهای انتخاباتی دوره دوازدهم، منشوری دراینباره از سوی دکتر روحانی ارائه شد. به باور نگارنده، مشکل در استفاده از ظرفیتهای اهل تسنن، در این سطوح کلان نیست. مشکل در برخی محافل است که وظیفه خود را احتمالا ترویج شیوههای دیگری میدانند.
همانطور که درباره ادیان دیگر هم به لحاظ فرهنگی و سنتی، تعارضاتی در ذهن برخی ایرانیان بوده که منطق صحیح دینی و ملی ندارد. امروز روز ترویج شایستهسالاری و رفتارهای غیرتبعیضآمیز به بهانههای گوناگون است؛ بنابراین باید اشکالات فرهنگی را رفع کرد. نگرانیها درباره مسئولیتگرفتن اهل تسنن، بیشتر ناشی از فرهنگ نادرستی است که در برخی بخشها رسوخ کرده و نه بحث امروز و دیروز که ریشه تاریخی دارد.
زدودن این باورهای نادرست و رفع همه اشکال تبعیض، نیازمند پیشرفتهای فرهنگی و مردمسالاری است و ما هنوز به این مرحله نرسیدهایم. اخیرا در یادداشتی در صفحه نخست روزنامه «شرق»، نویسندهای به اظهار نظر درباره اهل تسنن ایران پرداخت که متأسفانه فاقد وجاهت لازم در این حوزه است. او که معمولا در حوزه تاریخ کُردی، نکات انحرافی را مطرح میکند، این بار سراغ اهل تسنن رفته و اعلام کرده که یک فرد خاص، نماینده اهل تسنن نیست. اگرچه ایرانیان مشاهیر بسیاری فارغ از قوم و نژاد دارند؛ اما برخی چهرههای مورد وثوق همگان، به طور طبیعی و با نظر خود مردم، چنین جایگاهی مییابند که جناب مولوی عبدالحمید، از آن جمله هستند؛ بنابراین برخی غفلتها در انتشار مطالب و موضعگیری دراینباره، رسانه اصولگرا و اصلاحطلب نمیشناسد.
امید میرود بعد از پاسخ مهم مقام معظم رهبری درباره استفاده از توانمندیهای اهل تسنن ایران، در راستای تقویت وحدت ملی و همافزایی، اصلاح فرهنگ نادرست دراینباره از مدارس آغاز شود و آموزشوپرورش برای تحقق نظر رهبر انقلاب و رئیسجمهور، فعال شود. ایران در دوران صفویه، در معرض تهاجم امپراتوری عثمانی بوده و به شکل طبیعی برای مقابله با تهاجم خارجی به ایران با دستمایه مذهبی فعال بوده است.
ایران دربرگیرنده همه کردهای خاورمیانه است. خطوط مرزی نمیتواند اصلیت برادران کرد ترکیه، عراق و سوریه را از بین ببرد و میتوان با دیپلماسی درست در عین احترام به تمامیت ارضی کشورها، از این پتانسیل تاریخی – ایرانی استفاده کرد. میتوان با تأکید بر لزوم ایجاد همافزایی در توانمندیهای داخلی ایران، رسوباتی را که برخی از آنها دارای ریشههای استعماری درباره مذاهب و ادیان است، برای همیشه از پیشانی ایرانزمین پاک کرد.
*منبع:روزنامه شرق،1396،6،16
**گروه اطلاع رسانی**1893**9131**انتشاردهنده:شهربانو جمعه