خبر فوری
غزلیات حافظ شیرازی اشعار حافظ عزل حافظ

غزل شماره 63 حافظ/ رویِ تو کس ندید و هزارت رقیب هست

هرمزبان – غزل شماره 63 حافظ شیرازی با مصرع آغازین «رویِ تو کس ندید و هزارت رقیب هست» را می توانید در ادامه مطالعه کنید.

رویِ تو کس ندید و هزارت رقیب هست
در غنچه‌ای هنوز و صدت عندلیب هست

گر آمدم به کوی تو چندان غریب نیست
چون من در آن دیار هزاران غریب هست

در عشق، خانقاه و خرابات فرق نیست
هر جا که هست پرتوِ رویِ حبیب هست

آن جا که کارِ صومعه را جلوه می‌دهند
ناقوسِ دِیرِ راهب و نامِ صلیب هست

عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد
ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست

فریادِ حافظ این همه آخِر به هرزه نیست
هم قصه‌ای غریب و حدیثی عجیب هست

سایر غزلیات حافظ:

غزل شماره 21 حافظ/ دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست

غزل شماره 22 حافظ/ دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست

غزل شماره 23 حافظ/ خیالِ رویِ تو در هر طریق همره ماست

غزل شماره 24 حافظ/ مطلب طاعت و پیمان و صلاح از منِ مست

غزل شماره 25 حافظ/ شکفته شد گل حَمرا و گشت بلبل مست

غزل شماره 26 حافظ/ زلف‌آشفته و خِوی‌کرده و خندان‌لب و مست

غزل شماره 27 حافظ/ در دیر مغان آمد، یارم قدحی در دست

غزل شماره 28 حافظ/ به جانِ خواجه و حقِ قدیم و عهدِ درست

غزل شماره 29 حافظ/ ما را ز خیال تو چه پروای شراب است؟

غزل شماره 30 حافظ/ زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست

غزل شماره 31 حافظ/ آن شبِ قدری که گویند اهل خلوت امشب است

غزل شماره 32 حافظ/ خدا چو صورتِ ابرویِ دلگشای تو بست

غزل شماره 33 حافظ/ خلوت گُزیده را به تماشا چه حاجت است

غزل شماره 34 حافظ/ رَواقِ منظرِ چشمِ من آشیانهٔ توست

غزل شماره 35 حافظ/ برو به کارِ خود ای واعظ این چه فریادست

غزل شماره 36 حافظ/ تا سرِ زلفِ تو در دست نسیم افتادست

غزل شماره 37 حافظ/ بیا که قصرِ اَمَل سخت سست بنیادست

غزل شماره 38 حافظ/ بی مهرِ رُخَت روزِ مرا نور نماندست

غزل شماره 39 حافظ/ باغِ مرا چه حاجتِ سرو و صنوبر است؟

غزل شماره 40 حافظ/ اَلمِنَّةُ لِلَّه که درِ میکده باز است

غزل شماره 41 حافظ/ اگر چه باده فرح بخش و باد گُل‌بیز است

غزل شماره 42 حافظ/ حالِ دل با تو گفتنم هوس است

غزل شماره 43 حافظ/ صحنِ بُستان ذوق بخش و صحبتِ یاران خوش است

غزل شماره 44 حافظ/ کنون که بر کفِ گل جامِ بادهٔ صاف است

غزل شماره 45 حافظ/ در این زمانه رفیقی که خالی از خِلَل است

غزل شماره 46 حافظ/ گل در بر و می در کف و معشوق به کام است

غزل شماره 47 حافظ/ به کوی میکده هر سالِکی که ره دانست

غزل شماره 48 حافظ/ صوفی از پرتو می راز نهانی دانست

غزل شماره 49 حافظ/ روضهٔ خُلدِ برین خلوت درویشان است

غزل شماره 50 حافظ/ به دامِ زلفِ تو دل مبتلایِ خویشتن است

غزل شماره 51 حافظ/ لعلِ سیرابِ به خون تشنه، لب یار من است

غزل شماره 52 حافظ/ روزگاریست که سودایِ بتان دینِ من است

غزل شماره 53 حافظ/ منم که گوشهٔ میخانه خانقاهِ من است

غزل شماره 54 حافظ/ ز گریه مَردُمِ چشمم نشسته در خون است

غزل شماره 55 حافظ/ خَمِ زلفِ تو دامِ کفر و دین است

غزل شماره 56 حافظ/ دل سراپردهٔ محبتِ اوست

غزل شماره 57 حافظ/ آن سیه چَرده که شیرینیِ عالم با اوست

غزل شماره 58 حافظ/ سرِ ارادتِ ما و آستانِ حضرت دوست

غزل شماره 59 حافظ/ دارم امید عاطفتی از جناب دوست

غزل شماره 60 حافظ/ آن پیکِ ناموَر که رسید از دیارِ دوست

غزل شماره 61 حافظ/ صبا اگر گذری اُفتَدَت به کشور دوست

غزل شماره 62 حافظ/ مرحبا ای پیکِ مشتاقان بده پیغامِ دوست

درباره تحریریه خبر هرمزبان

اخبار دیگر رسانه ها صرفاً به منظور آگاهی رسانی منتشر شده و نظرات بیان شده در آنها، الزاماً بیانگر دیدگاه های هرمزبان نیست. ---- صاحب امتیاز و مدیرمسئول: مهدی کمالی وبگاه شخصی: MahdiKamali.ir

دیدگاهتان را بنویسید