رمان «آفتاب در حجاب» که به قلم سیدمهدی شجاعی درباره زندگی حضرت زینب(س) نوشته شده، روایت داستانی عالمانه و دقیق از زندگی آن بانوست.
به گزارش پایگاه خبری هرمزبان، کتاب «آفتاب در حجاب» روایتی از زندگی حضرت زینب(س) به قلم سیدمهدی شجاعی است که براساس تحقیقات دقیق و عالمانه تاریخی و روایی، به همه زوایای پنهان و آشکار زندگی و رفتار و درونیات حضرت زینب پرداخته است. نخستین چاپ این کتاب در سال ۱۳۸۳ منتشر شده و اکنون به چاپ سی و سوم رسیده است. به همین بهانه معرفی این کتاب از نظر مخاطبان میگذرد.
راوی این رمان ترکیبی از دانای کل و دوم شخص است. در حقیقت، جنس راوی این رمان با کتابهای دیگر متفاوت است و از این جهت میتوان اصلیترین نکته آن را جنس روایت و نوع زاویه دید دانست. نویسنده همواره در نگارش داستان عاشورایی به دنبال این بوده که از زاویه دید جدیدی استفاده کند؛ بنابراین ترکیب دانای کل و دوم شخص، راوی جدیدی را میسازد و این اجازه را به مخاطب و راوی میدهد تا بتواند احساس را کنترل کند و به نوعی پاگشای درونی داشته باشد.
۱۸ پرتو از زندگی زینب کبری(س)
این کتاب در 18 بخش یا به زبان خود کتاب در هجده پرتو نوشته شده و بخشهای مختلف زندگی حضرت زینب (س) را به تصویر میکشد. این کتاب زندگی این بانوی بزرگوار را از کودکی تا وفات توصیف میکند.
عنوان کتاب نیز به معنای آفتاب تابانی است که شخصیت بزرگ و والای آن شخصیت نورانی هنوز درک نشده است و از این جهت در حجاب مانده است.
برشی از کتاب
در بخشی از کتاب میخوانیم: اکنون آنقدر بیخویش شدهای که نه صف فشرده دشمنان را در مقابلت میبینی و نه حضور زنان و دختران را در کنارت احساس میکنی. در کنار پیکر حسینت زانو میزنی و همچنان زبان میگیری: پدرم فدای آن که در یک دوشنبه، تمام هستی و سپاهش غارت و گسسته شد. پدرم فدای آن که عمود خیمهاش شکسته شد. پدرم فدای آن که سفر نرفته تا چشم به بازگشتش باشد و مجروح نگشته تا امید به مداوایش برود. پدرم فدای آن که جان من فدای اوست. پدرم فدای آن که غمگین درگذشت. پدرم فدای آن که تشنه جان سپرد. پدرم فدای آن که محاسنش غرق خون است. پدرم فدای آن که جدش محمد مصطفاست، جدش فرستاده خداست. پدرم فدای آن که فرزند پیامبر هدایت، فرزند خدیجه کبراست، فرزند علی مرتضاست، یادگار فاطمه زهراست.
صدای ضجه دوست و دشمن، زمین و آسمان را برمیدارد. زنان و فرزندان که تاکنون فقط سکوت و صبوری و تسلی تو را دیدهاند، با نوحهگری جانسوزت بهانهای مییابد تا سیر گریه کنند و عقدههای دلشان را بگشایند. از اینکه میبینی دشمن قتاله سنگدل هم گریه میکند، اصلا تعجب نمیکنی، چرا که به وضوح، ضجه زمین را میشنوی، اشک اشیا را مشاهده میکنی، گریه آسمان را میبینی، نوحه سنگ و خاک و باد و کویر را احساس میکنی و حتی میبینی که اسبهای دشمن آن چنان گریه میکنند که سمهاشان از اشک چشمهاشانتر میشود. ولولهای به پا کردهای در عالم، زینب! هیچ کس نمیتوانست تصور کند که این زینب استقامت اگر بخواهد در مصیبت برادرش نوحهگری کند، چنان آتشی به جان عالم و آدم میافکند که اشک عرش را در میآورد و دل سنگین دشمن را میلرزاند. اما این وضع، نباید ادامه بیابد که اگر بیابد، دمی دیگر آب در لانه دشمن میافتد و سامان بخشیدن سپاه را برای عمر سعد مشکل میکند.
پس عمر سعد به کسی که کنار او ایستاده، فرمان میدهد: برو و این زن را از سر جنازهها بران! تو این دستور عمر سعد را نمیشنوی. فقط ناگهان ضربه تازیانه و غلاف شمشیر را بر بازو و پهلوی خود احساس میکنی آن چنان که تا اعماق جگرت تیر میکشد، بند بند تنت از هم میگسلد و فریاد یا زهرایت به آسمان میرود.»
یادآور میشود؛ سی وسومین چاپ کتاب «آفتاب در حجاب» در ۱۸۰ صفحه رقعی با قیمت ۴۰ هزار تومان به همت انتشارات کتاب نیستان به بازار نشر عرضه شده است. انتهای پیام
منبع: ایکنا
hormozban هرمزبان ivlcfhk اخقئخظذشد