پدر شعر آئینی کشور معتقد است: ادبیات فارسی مملو از مفاهیم توحیدی است که شعرای بزرگ ما که از عرفان ناب بهره کاملی داشتند، دریافتهای خود را از بهار و شکوفایی بهار به زبانهای مختلف بازگو کردهاند.
محمدعلی مجاهدی، شاعر پیشکسوت آئینی کشور در گفتوگو با ایکنا با اشاره به نگاه توحیدی به عالم هستی گفت: خداوند توانا در آفرینش عوالم هستی، از هنر پارادوکسیکالی بهره گرفته است، یعنی مجمع اضداد را کنار هم چیده و این هنری است که از رب الارباب برمیآید. مانند بهار و خزان، سرما و گرما، روشنی و تاریکی، گل و خار و هرچه ببینید ضد آن در طبیعت نیز وجود دارد و در عین حال در کنار هم هستند و یک هماهنگی منطقی و خارق العادهای میان آنها حکمفرماست.
وی افزود: نوازنده اصلی ارکستر با بهرهگیری از تمام تواناییها و ابزارهایی که در اختیار دارد، آهنگ دلنواز توحید را به گوش ما میرساند. شنیدید که «هو الجمیل و یحب الجمال؛ خدا زیباست و زیباییها را دوست دارد». در طبیعت هرچه میبینید آئینههای وجود خداوندی هستند. درست است که در آئینه در نگاه اول تصویر خود و دیگران را میبینیم، اما اگر با دقت نگاه کنیم، منِ نهان شده در خود را در همین تصویر به چشم دل خواهیم دید.
مجاهدی تصریح کرد: وقتی یک دانشمند برای سیاحت پای در باغ میگذارد، نگاه او یک نگاه علمی است و ذهنش در این حول و حوش حرکت میکند که این خاک چگونه میتواند غذای مورد نیاز گیاهان را فراهم کند و این همه گلهای رنگارنگ دهد. اما عارف در همان گلزار به سیر و سیاحت میپردازد و در ساقه ترد نیلوفر، جریان آب را به چشم دل میبیند. همانگونه که خداوند در قرآن کریم میفرماید؛ «جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کلَّ شَیءٍ حَی؛ هرچه حیات است از آب است». یعنی با چشم بصیرت و دل میتواند نادیدنیها را به تماشا بنشیند.
این شاعر آئینی ادامه داد: ادبیات فارسی مملو از مفاهیم توحیدی است که شعرای بزرگ ما که از عرفان ناب بهره کاملی داشتند، دریافتهای خود را از بهار و شکوفایی بهار و تجدید حیات عوالم هستی به زبانهای مختلف بازگو کردهاند.
شیخ اجل سعدی اینگونه سروده است:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح
تا دل مرده مگر زنده کنی کاین دم از اوست
نه فلک راست مسلم نه ملک را حاصل
آنچه در سر سویدای بنیآدم از اوست
به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقیست
به ارادت ببرم درد که درمان هم از اوست
وی در ادامه یادآور شد: اینگونه سخن گفتن یک نوع معاشقه روحانی بین انسان و خداوند است و در اشعاری که از فطرت پاک شعرا و عرفای ما برخاسته است، فراوان است؛ یا تضمین ماندگاری که از شیخ بهایی میبینم که غزل خیالی هروی را تضمین کرده است و به نظرم شاید در ادب پارسی تضمینی به این استواری یا نیست یا شاید به تعداد انگشتان دست هم نرسد.
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه، چون سیل روانه
خواهد به سر آید، شب هجران تو یانه؟
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه
رفتم به در صومعه عابد و زاهد
دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد
در میکده رهبانم و در صومعه عابد
گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را میطلبم خانه به خانه
هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو
هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو
در میکده و دیر که جانانه تویی تو
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو
مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه
عاقل به قوانین خرد راه تو پوید
دیوانه برون از همه آیین تو جوید
تا غنچه بشکفته این باغ که بوید
هر کس به زبانی صفت حمد تو گوید
بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه
وی در پایان گفت: این توحید ناب و این نگاه زلالی که بزرگان ما به مسئله توحید داشتهاند، شاید در هیچ زبان و فرهنگ تمدنساز بشری سراغ نداشته باشیم. هنر کارش این است که زیباییها را در نهایت قدرت هر چند قدرت هنر هم بینهایت نیست و در حد توانش گوشههایی از این حسن الهی را به روایت بنشیند و تصویرگری کند. یک نقاش، شاعر، قصهپرداز، مجسمهساز و یا معمار بنایی میسازد که هیمنه ربوبی را به رخ انسان میکشد؛ این همه شگفتی در توحید ذات ربوبی است و ان شاء الله ما نیز بهره کاملی از شراب طهور توحیدی داشته باشیم و بتوانیم در این بهار دلکش نقطه عطفی را در زندگی معنوی و اخلاقی خود رقم زنیم. انتهای پیام
منبع: ایکنا
hormozban هرمزبان ivlcfhk اخقئخظذشد