خبر فوری

چرا هیچ ایرانی عضو داعش نیست؟

هرمزبان: خبرگزاری اسپوتنیک فارسی در تحلیلی با عنوان «چطور است که هیچ ایرانی عضو داعش نیست؟» به بررسی این موضوع پرداخت که چرا گروه تروریستی داعش در بین مردم ایران از جایگاه و طرفداری برخوردار نیست.

به گزارش پایگاه خبری هرمزبان، خبرگزاری اسپوتنیک فارسی در تحلیلی با عنوان «چطور است که هیچ ایرانی عضو داعش نیست؟» به بررسی این موضوع پرداخت که چرا گروه تروریستی داعش در بین مردم ایران از جایگاه و طرفداری برخوردار نیست.

متن این تحلیل به‌قلم «عماد آبشناس» پژوهشگر مطالعات خاورمیانه مرکز مطالعات جهان دانشگاه تهران به‌شرح زیر است:

چند روز پیش یکی از دوستان روس از من سؤال کرد: چطور است که هیچ ایرانی عضو داعش نیست؟ اولین بار نبود این سؤال را از دوستان و دیپلمات‌ها و خبرنگاران خارجی می‌شنیدم.

این سؤال را از یک ایرانی شیعه پرسیدن شاید شبیه آن باشد که از یک سیاه‌پوست در آمریکا سؤال کنید که چرا عضو گروه «کوکلاکس کلان» نیست و یا در دوران حکومت هیتلر بر آلمان از یک یهودی سؤال می‌کردید که چرا هیچ یهودی‌ای عضو حزب نازی آلمان نیست.

گروه داعش همچون گروه القاعده و بوکوحرام و دیگر گروه‌های سلفی جهادی ــ حال هر عنوانی بخواهند برای خود اتخاذ کنند ــ همه مبنای واحدی دارند و آن ادعای “اصلاح جامعه اسلامی بازگرداندن اقتدار اسلام، نابودی دشمنان اسلام و آنهایی که اسلام را به انحراف کشانده‌اند” است.

ورود به بحث گروه‌های سلفی جهادی تکفیری خارج از مقوله یک مقاله کوتاه می‌باشد و شاید به‌زودی در یک مجموعه مقالات این بحث را برای خوانندگان باز کنم اما چون نیاز به بحث در مورد ریشه‌های این تفکر وجود دارد به‌صورت خیلی خلاصه می‌توان گفت این تفکر از آموزه‌های «ابن‌تیمیه» که به‌عنوان فقیه، محدث و متکلم مذهب حنبلی سنی، ضد هر آزاد اندیشی و نوگرایی قیام کرد منشأ گرفته است.

ابن‌تیمیه اعتقاد داشت هر عملی که در زمان پیامبر اسلام وجود نداشته و انجام نمی‌شده است، بعداً نیز نباید انجام بشود و این دیدگاه‌ها را به‌عنوان دیدگاه‌های سلفی بنا نهاد. دیدگاه‌ها واعتقادات سلفی در همه مذاهب اسلامی و حتی ادیان دیگر غیراسلامی هم وجود دارد و امروزه بخشهایی از اهل سنت گرفته تا شیعیان و حتی مسیحیان و یهودیان و غیر اهل کتاب از تفکرهای سلفی برخوردار هستند. می‌توان گفت تفکرهای سلفی موجود در میان یهودیان پایه و اساس همه تفکرهای سلفی در ادیان آسمانی به حساب می‌آید و اگر امروزه به اسرائیل سفر کنید تعداد زیادی از یهودیان را خواهید یافت که با همان تفکرهای سلفی یهودی زندگی می‌کنند و شاید برخی با دیدن حجاب زنان یهودی شک کنند که این مکان در تل‌آویو یهودی‌نشین است یا داعشی‌نشین. ویژگی‌ای که ابن‌تیمیه به تفکر سلفی خود اضافه کرد تفکر سلفی تکفیری بود، به این معنا که هر آن‌کس که با تفکر وی همراهی نمی‌کند کافر به حساب می‌آید و کشتن و نابودی وی مجاز است.

به هر حال در زمان حیات ابن‌تیمیه مسلمانان به ایده‌های وی علاقه زیادی نشان ندادند و این دیدگاه‌ها پس از مرگ وی به فراموشی سپرده شد تا اینکه «محمد عبدالوهاب» در بخش «نجد» از جزیرة العرب (عربستان سعودی فعلی) شروع به تبلیغ مجدد ایده‌های ابن‌تیمیه کرد و در قرن 18 میلادی خود را به‌عنوان اصلاح‌طلب جهت اصلاح انحراف مسلمانان از دین مطرح نمود.

وی همچنین خود را ادامه دهنده راه پیامبر و زمینه‌ساز ظهور مصلح بزرگ مطرح کرد که در این راستا پیروان او هم باید همه مسلمانان را اصلاح کنند و هم اینکه سرزمین‌های اسلامی را از دست اجانب (غیرمسلمانان وهابی) آزاد کنند. البته وهابی‌ها نام وهابی را قبول ندارند و خود را مصلح (اصلاح‌طلب) محمدی و یا سلفی‌های مسلمان می‌دانند، سلفی‌هایی که می‌خواهند با دیدگاه‌های سلف صالح مثل پیامبر و اصحاب وی زندگی کنند.

همان‌گونه که در بخشهای قبلی ذکر کردم وهابی‌ها دو هدف اصلی دارند؛ اصلاح دین و آزاد سازی سرزمین‌های اسلامی. برای اصلاح دین آنها خود را موظف می‌دانند که مسلمانان (البته منظور مسلمانان سنی‌مذهب) را به راه راست هدایت کنند و اگر با زبان خوش هدایت نشدند با زور شلاق یا شمشیر باید هدایت شوند چون معتقد هستند پیامبر اسلام(ص) برای پیاده سازی دین اسلام از چنین روشی استفاده کرد. طبق دیدگاه‌های این گروه شیعیان مسبب اولین انحراف در اسلام بوده‌اند و مسبب ایجاد تفرقه در اسلام بوده‌اند و لقب “رافضی” را (به‌فارسی به‌معنای فردی که از انجام کاری سرپیچی یا خودداری می‌کند، کلمه “رفض” به‌عربی به‌معنای “خودداری” است) به آنها نسبت می‌دهند. آنها با این کلمه می‌خواهند بگویند که شیعیان نسل برخی از مسلمانان هستند که در زمان خلافت خلفای راشدین (خلیفه‌هایی که پس از پیامبر حکومت مسلمانان را عهده‌دار شدند) از همراهی با خلیفه‌ها خودداری کردند و در جنگها میدان جنگ را به‌یک‌باره با عنوان اینکه خلیفه را قبول ندارند ترک می‌کردند و از دستورات پیامبر و خلفا سرپیچی می‌کردند، هستند و به این دلیل خیانتکار به حساب می‌آیند و با استناد این دلیل واجب القتل (کشتن) هستند و باید نسل‌شان هم نابود شود.

وهابی‌ها همچنین برای توجیه نابودی نسل شیعیان معتقد هستند که اجداد شیعیان نه‌فقط رافضی هستند بلکه بدعتگر هم بودند و هستند به این معنا که بدعت‌های کفرآمیز زیادی خارج از دین اسلام به اسلام وارد کرده‌اند همچون مرده پرستی (به‌دلیل احترام به مرده‌ها و دعا و نیایش بر سر قبر مرده‌هایشان) و بت‌پرستی (به‌دلیل دعا و نیایش در بارگاه‌های امامان خود) و شرک به خدا (به‌دلیل اینکه در دعا کردن به پیامبر و امامان خود اقتدا می‌کنند و از آنها کمک و یاری می‌طلبند در حالی که فقط باید از خداوند یاری بخواهند) و… و نسل شیعیان هم چون پیرو این تفکرات کفرآمیز (به‌نظر آنها) هستند پس همه کافرند و باید نابود شوند تا اسلام از انحراف نجات یابد.

البته بنده در این مقاله در صدد بحث در این زمینه‌ها یا تأیید و یا رد ادعاها نمی‌باشم چون موضوع این مقاله چیز دیگری است اما هدفم فقط توضیح تفکر گروه‌هایی همچون داعش و القاعده و… نسبت به دیگران مخصوصاً شیعیان می‌باشد و انعکاس آن دلیل بر تأیید این صحبت‌ها نمی‌باشد چون شیعیان هم هزاران پاسخ به این اتهام‌های واهی دارند.

این تفکر و اعتقادات زمانی توانست رواج بسیار زیادی پیدا کند که «محمد عبدالوهاب» توانست با ائتلاف با «محمد بن سعود» بنیانگذار سلسله سعودی یک قدرت سیاسی و نظامی را با دیدگاه‌های خود همراه کند.

از همان ابتدا هم دیدگاه‌های تکفیری بر تفکر حکومت‌های حاکم بر جزیرة العرب حاکم شد و از حمله به کربلا و تخریب بارگاه‌ها و اماکن عبادت شیعیان گرفته تا تخریب دیگر عبادت‌گاه‌ها و قبور حتی اهل تسنن و حتی حمله به کعبه و تلاش برای نابودی کعبه و قتل‌عام تعداد زیادی از شیعیان و حتی سنی‌هایی که حاضر به پذیرش تفکر آنها نبودند همه جزو اعمالی بود که این گروه از همان قرن 18 میلادی انجام داد.

البته پس از اینکه این طریقه، توسط آمریکایی‌ها برای مبارزه با شوروی سابق مورد سوء استفاده قرار گرفت عملاً رسانه‌های بین المللی به آنان توجه بیشتری کردند و می‌توان گفت امروزه با ظهور داعش توجه رسانه‌ها به اوج خود رسیده، ولی اینان چندین قرن است که وجود دارند.

یکی از سیاست‌های اصلی حکومت عربستان سعودی ترویج طریقه وهابیت در سطح جهان بوده و هست و به همین دلیل هم میلیاردها دلار هزینه ساخت مساجد مختلف در سرتاسر جهان کرده و در این مساجد طریقه وهابیت توسط سخنوران فوق العاده مسلط ترویج داده می‌شود.

چه بپذیریم چه نپذیریم باید به این مسئله اذعان داشت که فرستاده‌های وهابی سخنورانی فوق العاده مسلط و دارای نفوذ کلام قوی هستند و هر جایی که مساجد مربوطه وجود دارند به‌راحتی می‌توانند تعداد زیادی از جوانان را جذب کنند و عملاً امروزه این مساجد به پایگاه جذب نیرو برای گروه‌هایی همچون داعش تبدیل شده است.

به‌دلیل اینکه این نوع مساجد در خاورمیانه، آسیای میانه، اروپا، آمریکا، شرق آسیا، بخشهای مسلمان نشین روسیه و آفریقا و… بسیار زیاد هستند قطعاً باید توقع داشت که توان جذب افراد از این مکان‌ها بسیار زیاد باشد.

این گروه‌ها در جاهای مختلف ممکن است با نام‌های مختلف شناخته شوند که مشهورترین اسامی آنها شاید القاعده، طالبان، داعش، بوکو حرام، جند الاسلام، جیش الاسلام، جند الله و… باشد اما صدها گروه با نام‌های مختلف در سرتاسر جهان مانند صدها شاخه یک درخت فوق العاده تنومند هستند که همه یک ریشه دارند. این تصور که با نابودی داعش در سوریه و عراق تروریسم ایجاد شده توسط گروه‌های سلفی جهادی تکفیری از بین می‌رود یک تصور کاملاً اشتباه است چون وقتی ریشه هست تنه این درخت با نام دیگری جوانه می‌زند.

در ایران به‌دلیل اختلافات شدید عقیدتی و مذهبی تأسیس چنین مساجدی امکان پذیر نمی‌باشد و به همین دلیل هم امکان جذب نیرو از ایران توسط این فرقه شاید نزدیک به صفر باشد.

چون یکی از اصلی‌ترین اهداف این گروه‌ها نابودی شیعیان است و ایران هم یک کشور شیعی به حساب می‌آید حتی می‌توان گفت در صورت مشاهده ترویج این تفکرها با آنها برخورد خیلی شدید هم می‌شود.

در مناطق مرزی ایران مخصوصاً مکان‌هایی که پیروان اهل تسنن در آنجا زندگی می‌کنند نیز تلاش‌های زیادی توسط مبلغان این فرقه انجام شده و می‌شود اما اهل تسنن ایران هم خیلی تمایلی به همراهی با این گروه‌ها نشان نداده‌اند.

ایران سال‌هاست با گروه‌هایی مشابه داعش حال با نام‌های دیگر در حال جنگ و ستیز است و شاید بتوان گفت اولین کشوری که دیپلمات‌هایش توسط القاعده سر بریده شدند ایران بود و امروزه در مناطق مرزی ایران مخصوصاً در استان‌های سیستان و بلوچستان و خوزستان و کردستان و خراسان و هرمزگان و… کم و بیش ایرانی‌ها در حال ستیز با تروریست‌های وابسته به این گروه‌ها می‌باشند حال اینان به‌جای نام داعش از اسامی دیگری استفاده می‌کنند.

منبع: افکارنیوز

کد خبر: 4054

درباره مهدی کمالی

صاحب امتیاز و مدیرمسئول پایگاه های خبری هرمزبان و معلمان ایران، دانش آموخته کارشناسی ارشد تاریخ و فلسفه تعلیم و تربیت، علاقه مند به یادگیری و یاددهی. وبگاه شخصی: MahdiKamali.ir

دیدگاهتان را بنویسید