چکیده
کاربردهای «جامعه آرمانی دین» مهدویت در بدنه جامعه منتظر، از جمله مسائل مهم و قابل توجهی است که به دلیل نقش اجتنابناپذیر آن در تحقق الگویی روشمند که بتواند اهداف و انتظارات جامعه دینی را فراهم کند، مورد توجه محققان و اندیشمندان قرار گرفتهاست؛ به ویژه اینکه امروزه وجود تمایلات دینی در جوامع جهانی و حضور تأثیرگذار و انکارناپذیر دین، به سرعت در حال توسعه است. جامعه منتظر، در صورتی میتواند در ترسیم وضعیت آینده جهان، جامعهای با کیفیت و اثرگذار و الگویی برای دیگر ملتها باشد که بر اصول و آرمانهای خود پافشاری کند و بایستههای جامعه آرمانی دین (مهدویت) را سر لوحه فعالیت خود قرار دهد.
تبین کاربردهای جامعه آرمانی دین (مهدویت)، از قبیل کارکرد سیاسی با هدف تأثیر گذاری بر آینده جوامع، کارکرد فرهنگی متأثر از فرهنگ انتظار، کارکرد عقیدتی، با هدف عمق بخشی و اصلاح باورها و بومیسازی آن در متن جامعه منتظر؛ میتواند گام مؤثری به منظور برنامهریزی و حرکت به سوی ساختن آیندهای درخشان و نهایتا زمینهسازی برای ظهور امام عصر(ع) تلقی گردد.
واژگان کلیدی: کارکردهای جامعهآرمانی، مهدویت، جامعهمنتظر، زمینهسازی.
مقدمه
اندیشه و باور مهدویت، از مهمترین آموزههای دین مبین اسلام و در واقع، مهدویت، آینهای تمامنما برای آیندهای حتمی، روشن، فراگیر، مطلوب و موعود در جهان است که پیروان تمامی ادیان با اندیشه موعود آخرالزمان، تاریخ زندگی بشر را هدفمند میبینند. فرهنگ مهدویت، منبع سرشاری است که هر معتقد به امام قائم(عج) در حد بینش و بررسی خود، از آن برداشت میکند.
نگرش درست به ظهور منجی موعود از سلاله پاک پیامبر اسلام(ص)؛ درک صحیح از معیارها، ارزشها و مسئولیتها و تلاش برای احیای امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح خود و جامعه؛ رابطهای قوی و پایدار براساس رابطه ولایی، بین انسان و امام عصر(عج) ایجاد میکند. در این میان، این رسالت خطیر و مهم به عهده آینده پژوهی دینی گذاشته شدهاست.
توضیح بعضی از مفاهیم جهت روشن شدن بحث ضروری به نظر میرسد.
الف) آرمانشهر
«جوامع آرمانی»، «آرمانشهر»، «مدینه فاضله»، از مفاهیمی هستند که دانش واژه «یوتوپیا» (تامس مور، اومانیست عصر رنسانس= (Utopia) بر آنها دلالت دارد. «Utopia»، واژهای مرکب از «OU» «او» یونانی، به معنای «نفی» و کلمه «Topos» «توپوس»، به معنای «مکان» است. این واژه از لحاظ لغوی، به معنای «جاییکه وجود ندارد»، «ناکجا آباد»، «لا مکان» میباشد؛ اما اغلب به معنای جزیره خیالی وصف شده که در آن سیاست و قانون و همه چیز در کمال خوبی اجرا میگردد.
معانی دیگری برای این واژه ذکر شده است؛ از جمله دولت یا کشور کامل و ایدهآل، کشور خیالی، کتابی که درباره کشور مرفه الحال بحث میکند (فرهنگ کامل انگلیسی، ج5، واژه یوتوپیا).
از قدیمترین زمانها تا کنون تصور ایجاد «جامعه آرمانی» همیشه تعدادی از دانشمندان و اندیشه وران جهان را مجذوب و مفتون داشته است. ازاینرو هر یک از آنان طرحی جداگانه برای جامعه آرمانی تدوین و ارائه کرده است. در میان کهنترین معماران جامعه آرمانی، افلاطون از همه مشهورتر است.
وی در سرتاسر رساله «جمهوری» طرح «مدینه فاضله» خویش را عرضه کرده است. بعد از او در جهان اسلام دانشوران و اندیشمندان بسیاری، از جمله فارابی در کتاب «آراء اهل المدینه الفاضله»، به تصویر جامعههای آرمانی خود پرداختند. در دنیای مسیحیت نیز انبوهی از نویسندگان به این کار اقدام کردهاند؛ از جمله آگوستین در «شهر خدا»، توماس مور در «ناکجاآباد یا هیچ کجا» و فرانسیس بیکن در «آتلانتیس نو» (مصباح یزدی، 1390: 411).
حقیقت این است که طرح نقشه جامعه آرمانی نه مضر است نه لغو؛ مشروط بر این که دارای سه ویژگی اساسی باشد:
اول این که کاملا واقع بینانه باشد و حقایق زیستشناسی، روانشناختی، و جامعهشناختی را به هیچ روی از نظر دور ندارد و به دست فراموشی نسپارد؛
دوم این که با ارائه طریق همراه باشد؛ یعنی فقط جامعه آرمانی را تصویر نکند، بلکه راه و روش رسیدن به آن را نیز نشان دهد:
آنچه تمام این طرحها را جنبه غیر عملی، وهمی و پنداری میدهد و تقریباً در تمام آنها نیز مشترک است، این که طراح غالباً دنیای آینده را بلاواسطه بر روی دنیای حال مینهد و مدینه فاسده یا جاهله را بی فاصله با مدینه فاضله مربوط میکند؛ اما هیچ نمیکوشد نشان دهد تحوّل مدینه فاسده به مدینه فاضله از کدام راه تحقق مییابد و آنچه توالی آنها را سبب تواند شد، کدام است؟ (زرینکوب 1381 : 232 و233)
و سوم اینکه اهدافی را، اعم از هدف اصلی و نهایی و هدفهای واسط، برای جامعه آرمانی تعیین کند که دارای مراتب باشند تا سهل الحصولتر بودن پارهای از مراتب آنها، شور و خواست و اراده را در مردم برانگیزد و آنها را به مبارزات اجتماعی و تغییر اوضاع و احوال موجود، مایل و راغب گرداند، و از این گذشته، عدم وصول به کمال مطلوب بدین معنا نباشد که هیچ کاری انجام نشده و هیچ پیشرفتی حاصل نیامدهاست. طرحی که این سه خصیصه را داشتهباشد، دستاوردهای عظیم خواهدداشت. مهمترین فایده و منفعت آن، این است که هدف فعالیتهای اجتماعی را معین و معلوم میدارد (مصباح یزدی1390، : 455).
ب)جامعه آرمانی مهدوی
جامعه آرمانی، جامعهای است که پارسایان درآن به امامت، نه فقط حکومت میرسند. بدینترتیب، بر اثر خداشناسی، خداپرستی، اطاعت کامل و دقیق از اوامر و نواهی الاهی، کسب رضای خدای متعال و تقرب به درگاه او، جامعه آرمانی اسلام به هدف نهایی خود که استکمال حقیقی انسان هاست، دست مییابد و (همان: 414)؛ و در سایه این کمال انسانیاست که آرزوهای همیشگی بشر محقق میگردد؛ آرزوهایی همچون حاکمیت کامل عدالت، آزادی و صلح، حکومت جهانی واحد، آبادانی کامل زمین، بلوغ فکری، رفع کامل فساد و جنگ و شرارت، و سازگاری انسان با طبیعت. (مطهری،1391: 60).
آنچه جامعه آرمانی اسلام را از سایر طرحها متمایز و ممتاز میسازد، برخورداری از نوعی جهان بینی و ایدئولوژی جامع و کامل است که با فطرت انسانها هماهنگ است. تئوری مهدویت، پس از آنکه همه نظامها و رژیمهای سیاسی جهان، امتحان خودشان را داده باشند و ناتوانی بشر در اداره جهان آشکار شده و ناکارآمدی تئوریهای حاکم بر جهان به اثبات رسیده باشد؛ به عنوان آخرین و محکمترین تئوری در تاریخ تمدن بشر رخ مینماید و بشر تشنه عدالت و مدیریت صالح و سالم را اداره میکند.
بنابراین، با نگاهی دقیق و موشکافانه به مؤلفههای اصلی و تعیینکننده جامعه آرمانی مهدوی و سعی در اجرای آن سیاستها در جامعه منتظر؛ میتوان زمینه و بستر مدیریت آینده حتمی الوقوع را فراهم کرد. قابل ذکراست که ما نمیتوانیم جامعه صددرصد مهدوی را ایجاد کنیم؛ چه این که اگر چنین چیزی ممکن بود، ظهور حضرت در چنین جامعهای توجیهی نداشت؛ اما میتوان جامعه ای با قابلت الگوگیری حداکثری از جامعه مهدوی را به وجود آورد که برخی از شاخصهای بنیادین جامعهآرمانیمهدوی در این جامعه بستر ساز و نمونه مورد استفاده قرار میگیرد.
بدون شک حیات طیبه جامعه بشری، با ظهور امام زمان(عج) به تحقّق خواهد رسید. جامعه مومنان حقیقی و ولایی، جامعهای است که به وضع موجود مادی دنیا قانع نیست و به دنبال حقیقی محض است که تجلی حقیقت ظهور است. بر این اساس، میتوان کارکردهای جامعه آرمانی مهدوی را در جامعه منتظر چنین شمارش کرد:
1٫ کارکرد سیاسی با هدف تأثیر گذاری بر آینده جوامع
1-1٫ ایجاد آیندهنگری مثبت در جامعه
دو نگرش کلی درباره آینده بشر وجود دارد:
ـ نگرش اول معتقداست که آینده و فراسوی بشر، تیرهوتار است. انسان با دست خود و یا ابزارهایی همچون علم، تکنولوژی، صنعت و توسعه روز افزون ارتباطات تارهایی را بر دستوپای خود تنیده است که روزی او را از پا درمیآورد. این نگرش منفی، غالبا از آن کسانیاست که به ماورا اعتقاد ندارند و جهان و جهانیان و ارتباط میان آنها را مادی محض میپندارند. به تعبیر دیگر، دیدگاه ماتریالیستی دارند (مطهری، 1378، ج15: 999).
ـ نگرش دوم بر این باور است که دورنمای آینده و فرجام تاریخ بشر دورنمایی شیرین و لذتبخش است؛ یعنی آینده تاریخ به منزله ظرفیاست که جامعه ایدهآل را در خود جای دادهاست و غالباً معتقدان به ماورا و خدا و اکثر پیروان ادیان، اعم از آسمانی و غیر آسمانی، بدان باور داشته و نشاط، بالندگی فرد و اجتماع خویش را در آن، جستوجو میکنند.
این نوع نگرش به آینده، در ساخت و ساز انسان و جوامع انسانی دارای نقش مهمی است و نیز برای معنا بخشیدن و هدفمند کردن زندگی انسانها، نقش تأثیرگذاری خواهد داشت. با توجه به تأثیرگذار بودن آیندهنگری مثبت در زندگی انسان، ما شاهد آیندهنگری مثبت در منابع زرتشتیان، یهودیان، در مزامیر داوود، منابع مسیحیت و همچنین درکتابهای مقدس هندیان هستیم (الهی نژاد، 1386: 21).
متمایز بودن آیندهنگری اسلام از آیندهنگری ادیان دیگر، این است که دین اسلام، علاوه بر معرفی کلی مهدویت به عنوان نماد آینده مثبت، به بیان جزئیات آن پرداخته و با ارائه آموزههای روشن و معقول و نیز با تعریف صحیح و روشن از آیندهنگری و مقوله مهدویت و از همه مهمتر با مشخص کردن مصداق منجی، زنده و حاضر بودن او در این دنیا و نیز نظارت ایشان بر اعمال و گفتار انسانها؛ ایده آیندهنگری را از مقام عقل نظری (ایده مطلق) به جایگاه عقل عملی (مدینه فاضله مهدوی) سوق داده و آن را برای بشر و جوامع بشری عملی و کاربردی کرده است (همان).
قرآن با قاطعیت تمام، آینده مثبت را برای جامعه خداجو ترسیم میکند و پیروزی نهایی ایمان اسلامی، (توبه: 33و صف: 9)؛ غلبه قطعی صالحان، (انبیا: 105)؛ کوتاه شدن دست ستمگران و جباران برای همیشه، (القصص: 5 و6) و آینده درخشان و سعادتمندانه بشر را، (اعراف: 128)، نوید دادهاست.
در روایات اسلامی نیز به آیندهنگری مثبت در جامعه، اشاره فراوان شدهاست؛ به طوری که با از بین رفتن مشرکان، تمام ممالک روی زمین تحت حکومت امام زمان(عج) در میآید و او حکومت عدل را در سراسر زمین تشکیل میدهد. برای نمونه امیرالمومنین(ع) میفرماید:
دنیا پس از سرکشی و رویگردانی به ما روی میآورد چنانکه ماده شتر جموش، مهربانانه به سوی بچه خود رود». (نهج البلاغه: 209)
سپس آن حضرت آیه پنجم سوره مبارکه قصص را تلاوت فرمود.
2-2٫ آیندهسازی و مدیریت نظاممند آینده
آیندهسازی و مدیریت آینده، منسجمکردن برنامهها و تلاش برای رسیدن جامعه به شرایط آرمانی و مطلوب است. در حقیقت، آیندهسازی به معنای پیشقدمی در جهت مدیریت نظاممند آینده برای ایجاد جامعهای مطلوب میباشد. این پرسش برای بسیاری از علاقمندان امور آینده مطرح بوده است: که «به چه صورت میتوان آینده را ساخت؟» باید دانست برای محقق ساختن «آینده مطلوب»، باید «ظرفیت سازی» به عنوان گام نخست در مسیر ساختن آینده در نظر گرفته شود. اگر ظرفیت لازم برای تغییر به وجود آید، در آن صورتمیتوان آینده را ساخت. بر این اساس، بدون ایجاد ظرفیتهای لازم نمیتوان آینده را محقق ساخت.
از اینروست که اهمیت توجه به آیندهسازی در حوزه مهدویت، میتواند محدوده بسیار وسیعی از جنبههای مختلف زندگی جوامع انسانی را پوشش داده و در معرض برنامه ریزی و مدیریت نظاممند قرار دهد. برنامهریزیهایی همچون:
الف) آمادهسازی جامعه برای رویارویی با آینده: با استفاده از تصویرپردازی حوادث قابل تحقق و ارزیابی احتمالات، میتوانیم خود و دیگران را برای آینده مطلوب مجهز و تحقق آن را مدیریت کنیم. در این حالت میتوانیم فرصتها و تهدیدها را شناسایی کرده، در برابر آن برای به دست آوردن آنها برنامهریزی کنیم.
ب) ترسیم و شبیهسازی، نمایی کلی از آینده در زمان حال: با استفاده از آیندهنگاری موعود، میتوانیم بذر تحولات آینده را در زمان حال شناسایی کرده، نقش خود و جامعه را در آن بستر برویانیم.
ج) خود باوری و اعتماد: بعد از ترسیم و ادراک صحیح فرایند آینده مطلوب، به دلیل اینکه گستره وسیعی از حوادث و اتفاقات در آینده مورد بررسی قرار می گیرد، میتوانیم نسبت به آنها اقدامات لازم را مهیّا سازیم و پیش برویم.
د) کسب موقعیت برتر و اقتدار آفرین: آیندهسازی با رویکرد نگاه به آینده مطلوب، در حقیقت تصمیمگیری مربوط به آینده در زمان حال است؛ یعنی ما به منظور مدیریت نظاممند آینده، در حال حاضر تصمیم میگیریم و موقعیتهای برترآفرین خود را ترسیم میکنیم. لذا دانش و بینشی که از آیندهسازی مطلوب دریافت می کنیم، ما را در کسب موقعیت برتر و در عرصه دفع تهدیدات یاری میکند (فیروزآبادی، 1386-1387: 31-32).
یکی از مهمترین دستاوردهای آیندهسازی با نگاه به آیندههای مطلوب، دستیابی به دیدگاهی مشترک در سطح یک سازمان یا کشور میباشد. بنابراین، با توجه به اهداف و سیره امام(ع)، یاران او و دولت کریمه حضرت در عصر ظهور، میتوان اهداف، راهبردها، سیاستها و راهکارها را به دست آورد و در برخورد با حوادث، رخدادهای جهانی، و تعارضها و تزاحمهای پیشآمده، با تکیه بر منابع غنی شیعه و اجتهاد پویای آن، اولویتها را در نظر گرفت.
1-3٫ ایجاد چشماندازهای ملّی و منطقهای (فرا ملّی)
«چشمانداز» سازی در دنیای امروز، نه وسیله تفاخر و نه موجی گذراست. چشماندازسازی و در پی آن، راهبردپردازی توانمند، کلیدیترین ابزار برای دستیابی به موفقیتهای مطلوب است. چشمانداز، کارکردهای کلیدی گوناگونی دارد؛ اما در جامعهای که حیات متعالی آن با ارزشهای قدسی پیوند خورده است، شاید مهمترین آن کارکردها، انتقال اطمینان بخش ارزشهای ما به آینده باشد. چشماندازسازی با رویکرد مشارکتی، نه تنها قویاً ممکن است، بلکه نشانه گویایی از احترام و اعتماد به همه ذینفعان آینده محسوب میشود؛ و گزافه نیست اگر آن را نمادی برجسته از مردم سالاری در دنیای کنونی بدانیم.
از نظر تاریخی، چشمانداز قدمتی به اندازه ادیان الاهی دارد. چشمانداز در واقع موهبتی است که از سوی منبع وحی به بشر اعطا شدهاست. هر دین الاهی در هر سطحی از کمال و فراگیری که باشد، نوعی چشمانداز به شمار میآید. برجستهترین چشماندازهای دینی، چشماندازهای «پیامبراناولوالعزم» است که دیدگاههایی جهانی داشتهاند.
در تاریخ شکلگیری جوامع و نظامهای اجتماعی جدید، شاید بتوان دو روش خاص را در این زمینه از هم تفکیک کرد:
ـ در یک شیوه که از سطح خُرد آغاز میشود، با تدوین یک نظام از ایدهها، به شکلدهی نوع خاصی از کنشهای اجتماعی و گسترش آن اقدام میشود و به مرور زمان و با مدیریتی شایسته به شکل یک نظام اجتماعی محقق می گردد، که بعثت نبی مکرم اسلام(ص)، شکلگیری جامعه مدنی عصر پیامبر(ص) نمونهای از این شیوه است.
ـ در شکلی دیگر که از سطح کلان جامعه شروع میشود، با استفاده از به دست گرفتن قدرت سیاسی و حاکمیت در جامعه، به شکلدهی ساختهای مناسب و کنشهای معطوف به آن، متناسب با نظام اجتماعی مطلوب اقدام میشود؛ شیوهای که تقریباً در نمونه انقلاب اسلامی ایران به وسیله حضرت امام1 طی سال های گذشته پیگیری شدهاست (هرسیج و صادقی: 1381، 59-60) .
در عصر گفتمان، رهبری جامعه جهانی از آن کسانیاست که به خلق گفتمانهای مسلط قادر باشند. ایران اسلامی، به اقتضای «ماموریت تاریخی» خویش، خواهان حضور و مشارکت فعالانه در رهبری نظام جهانی است و این حضور و مشارکت، زمانی تضمین میشود که ایران اسلامی بتواند «چشمانداز قدسی» را به «گفتمان مسلط» در خصوص آینده بشر تبدیلکند. و لذا باید راه نظام مقدس اسلام را برای حضور و مشارکت هر چه فعالتر در عرصه رهبری جامعه جهانی هموارکنیم. اعتقاد به ظهور منجی و شکلگیری جامعه مهدوی، به مثابه چشمانداز آرمانیِ جامعه اسلامی تعریف میشود.
عالمان حوزه، دانشگاه، فیلسوفان، نویسندگان و آینده پژوهانمیتوانند با پژوهش و تحقیق هرچه بیشتر در این زمینه، شناخت خود را از جوانب مختلف آرمان شهر مهدوی تعالی بخشند؛ اما نمیتوانند چیزی از ظن خود بر آن بیفزایند، یا از آن بکاهند. مبانی و خطوط اصلی این جامعه در آیات و روایات ترسیم شده، و هر نوع تصرف خودسرانه در آنها، میتواند به منزله بدعت در دین باشد که کم یا زیاد آن خطرناک و بهکلی مطرود است (کارگر، 106:1392).
1-4٫ تأثیر بر ایجاد انقلابها و قیامهای عدالت خواهانه
از اموری که باعث تسریع در انقلاب جهانی حضرت مهدی(عج) شده و موجب بیداری، آگاهی جامعه جهانی و در نتیجه فراهم آمدن زمینه ظهور میگردد؛ قیامها و انقلابهای اسلامی و بیدارگرایانه است. یکی از این انقلابها که تأثیر به سزایی بر این زمینه داشته و موجب مطرح شدن اسلام ناب در بین مردم جهان گردیده، انقلاب بزرگ ملّت ایران، در سال 1357به رهبری بزرگ مردی از سلاله پیامبر(ص) میباشد.
با مطالعه روایات، چنین به نظر میآید که این انقلاب، همان حرکت آگاهیبخش و زمینه ساز قیام حضرت مهدی(عج) است؛ چنانکه روایات گوناگونی که بعضی از آنها در توصیف رهبر این قیام، و بعضی در وصف مردم و قیامگران، و اینکه آنان از چه منطقهای هستند… وارد شده است (مجلسی، 1404 ج57 : 213)؛ گویای نکته ای است که به آن اشاره شد.
راهبرد نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، حمایت از بیداری اسلامی مردم منطقه علیه دولتهای دست نشانده آنها میباشد.
ایران به دنبال ایرانیکردن اعراب یا شیعی کردن سایر مسلمین نیست؛ ایران به دنبال دفاع از قرآن و سنت پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) و احیای امت اسلامی است. برای انقلاب اسلامی، کمک به مجاهدان اهل سنت سازمانهای حماس و جهاد و مجاهدان شیعی حزباللّه و امل، به یک اندازه واجب شرعی است و احساس تکلیف میکند.
ملت و حکومت ایران با صدای بلند و قاطع اعلام میکند که به قیام ملتها و نه به ترور، به وحدت اسلامی، نه غلبه و تضاد مذاهب، به برادری مسلمین، نه به برتری قومی و نژادی، به جهاد اسلامی، نه خشونت علیه بیگناهان، إنشاءاللّه معتقد و ملتزم است. برای سعادت همه ملتهای مسلمان دعا کنیم و در کنار آن، وظیفه سنگین خود را بشناسیم و به آن عمل کنیم (مقام معظم رهبری: 14 /11/1390).
همچنین ایشان فرمودند:
اینکه میگوییم بیداری اسلامی؛ این حرف پایهدار است؛ ریشهدار است. ملتهای مسلمان، عدالت را میخواهند؛ آزادی را میخواهند؛ مردمسالاری را میخواهند؛ اعتنای به هویت انسانها را میخواهند؛ اینها را در اسلام میبینند، نه در مکاتب دیگر؛ چون مکاتب دیگر امتحانداده و شکستخوردهاند. بدون مبنای فکری هم که نمیشود به این اهداف بلند دست پیدا کرد. آن مبنای فکری بر حسب ایمان و اعتقاد ملت های منطقه عبارت است از: اسلام و بیداری اسلامی، ماهیتجنبشها این است» (همان: 14/3/1391).
بر اساس مطالب مذکور، این امور مهم و سنگین، بدون داشتن قدرت و مکنت، تحت لوای یک دولت قدرتمند و مدیریتی هوشمندانه و چشماندازی دقیق، امکان پذیر نیست. بنابراین، میبایست، در حفظ نظام مقدس جمهوری اسلامی و به ثمر رسیدن اهداف آن، به عنوان زمینهساز قیام حضرت مهدی(عج)، تلاش همه جانبه کرد.
منابع
قرآن کریم.
1٫ آریانپور، عباس (1369). فرهنگ کامل انگلیسی به فارسی، تهران، انتشارات امیرکبیر.
2٫ الهینژاد، حسین، (1386) آینده نگری و فرجام تاریخ بشر، فصلنامه انتظار، شماره21، قم، مرکز تخصصی مهدویت.
3٫ امام خمینی;، (1386). صحیفه امام، تهران، موسسه تنظیم و نشرآثارامامخمینی;.
4٫ بهروزیلک، غلامرضا، (1392). جزوه درسی باز اندیشی آینده، دوره سوم آینده پژوهی، دانشگاه عالی دفاع ملی.
5٫ جوادی آملی، عبدالله (1389). امام مهدی(عج)، موجود موعود، قم، مرکز نشر اسراء.
6٫ حکیمی، محمد رضا، (1382).خورشید مغرب، قم، انتشارت دلیل ما.
7٫ در دیدار قشرهای مختلف مردم در سالروز میلاد خجسته امام زمان(عج) 22/8/1379
8٫ زرینکوب، عبدالحسین، (1381). تاریخ در ترازو، تهران، موسسه انتشارات امیر کبیر.
9٫ سلیمان، کامل (1401ق) یوم الخلاص، ایران، انتشارات دارالکتاب الضبانی.
10٫ شجاعی مهر، رضا، (1387). مهدویت و بازتعریف مهندسی فرهنگی کشور، نشریه الکترونیک ساعت صفر، قم، مؤسسه آینده روشن.
11٫ عباسی، علیاصغر و بهرامی، محسن، (1392). پس نگری در آینده پژوهی، دومین همایش ملی آینده پژوهی، سایت: www.civilica.com
12٫ غاربی، اکبر، (1390) عوامل موثر در توسعه فرهنگی از دیدگاه قرآن و سنت، سایت سازمان تبلیغات اسلامی.
13٫ فیروزآبادی، سید حسن، (1386ـ1387). آینده نگاری راهبردی در دکترین مهدویت، فصلنامه مطالعات دفاعی استراتژیک شماره 31و32:
14٫ قندوزی حنفی، سلیمان، (1404ق). ینابیع الموده، بیروت، انتشارات دار الکتاب.
15٫ کارگر، رحیم، (1389). آیندهپژوهی قرآنی وجایگاه مهدویت در آن، فصلنامه انتظارموعود، شماره 32، قم، مرکز تخصصی مهدویت.
16٫ ــــــــــــــــ ، (1396). بسیج و کنش جمعی در انقلاب جهانی مهدوی، فصلنامه انتظارموعود، شماره 23، قم، مرکز تخصصی مهدویت.
17٫ ــــــــــــــــ، (1392). مهدویت و جایگاه آن در چشمانداز فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، فصلنامه انتظار، شماره40، قم، مرکز تخصصی مهدویت.
18٫ کلینی، ابوجعفرمحمدبنیعقوب (1407ق). اصول کافی، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه.
19٫ مجلسی، محمد باقر (1404ق). بحار الانوار، بیروت، انتشارات داراحیاءالتراث العربی موسسه الوفا.
20٫ مصباح یزدی، محمد تقی، سخنرانی با عنوان همایش اسلامی و آینده پژوهی دینی، 15/10/1390٫
21٫ مصباح یزدی، محمدتقی، (1390). (مشکات) جامعه و تاریخ ازدیدگاه قرآن، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی1،.
22٫ مطهری، مرتضی، (1378). مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا.
23٫ ــــــــــــــ، (1391). قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، تهران، صدرا.
24٫ مقام معظم رهبری، تهران: 6/4/1359٫
25٫ مقام معظم رهبری، خطبه نماز جمعه، تهران: 6/4/1359٫
26٫ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 14 /11/1390٫
27٫ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 14 /3/1391٫
28٫ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 29/3/1360٫
29٫ مکارم شیرازی، ناصر، (1380). حکومت جهانی مهدی(عج)، قم، انتشارات نسل جوان.
30٫ ـــــــــــــــــــ، (1374). تفسیرنمونه، تهران، انتشارات دار الکتب الإسلامیه.
31٫ ملکی فر، عقیل و همکاران، (1386). الفبای آینده پژوهی، بی جا، موسسه فرهنگی انتشارات کرانه علم.
32٫ موسوى همدانى، سید محمد باقر، (1374). ترجمه المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم .
33٫ نعمانی، ابیعبداللهمحمدبنابراهیم، (1397ق). الغیبه، تهران، انتشارات مکتبه الصدوق.
34٫ نهج البلاغه (1379). ترجمه عبد المحمد آیتی، تهران، بنیاد نهج البلاغه و دفتر نشر و فرهنگ اسلامی.
35٫ هاشمیشهیدی، اسدالله، (1387). ظهور حضرت مهدی(عج) از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، قم،انتشارات مسجد مقدس جمکران.
36٫ هرسیج، حسین و صادقی زهرا، (1381) راههای زمینهساز جامعه برای ظهور مهدی(عج)، نشریه مهندسی فرهنگی، شماره 59-60٫
37٫ www.bnews.ir/prty7n9x.
نویسندگان:
غلامرضا بهروزی لک، ابراهیم باقرزاده
مجله انتظار موعود شماره 48
ادامه دارد…